مدیریت خدمات و فرآیند ها
نرم افزار CRM مایکروسافت با ارائه امکاناتی مانند مدیریت قراردادها و موارد خدماتی مشتریان و امکان زمانبندی خدمات و ایجاد پایگاه دانش، کمک زیادی به بهبود کیفیت خدمات پس از فروش در سازمان نموده و تجربه مشتریان در هنگام نیاز به خدمات پشتیبانی را بهبود میبخشد.
نرم افزار مایکروسافت CRM امکان اتوماسیون فرایندهای کسب و کار را فراهم میآورد که از طریق آن میتوان فرایندهای سازمانی مختلف مانند فرایندهای فروش و خدمات را تعریف و مدیریت نمود.
یکی از کاربردهای مهم نرم افزار مایکروسافت CRM، ثبت، ارجاع و مدیریت فعالیتهای کارکنان شامل وظایف، تماسهای تلفنی، نامهها، فکسها، جلسات و … است که مزایای متعددی را برای سازمان ایجاد مینماید
مهمترين رمز موفقيت هر كسب وكار است. اصل و ريشه مفهوم «مديريت ارتباط با مشتري» اين اصل قديمي است كه «هميشه حق با مشتري است». در چند سال اخير، افراد دانشگاهي، فروشندگان نرم افزار، مشاوران كسب و كارها در اين زمينه فعالیت داشته و مفهوم مديريت ارتباط با مشتري كه به معني تلاشهاي سازمان جهت ايجاد و ارايه ارزش بیشتر به مشتري است را توسعه دادهاند. مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) یک استرتژی جامع کسب وکار میباشد که جهت افزایش بهرهوری، کاهش هزینهها و افزایش سودآوری سازمانها طراحی شده است.
با این که بیش از دو دهه است که از نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری استفاده میشود ولی هنوز باورهای غلط و اشتباهی در مورد نرم افزار سی آر ام وجود دارد و این تصورات غلط است که منجر به شکست پیاده سازی و بازده ضعیف در سرمایه گذاری سی آر ام میشود. اگر شما نماینده یک سازمان یا کسب وکاری میباشید که در استفاده از نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری مردد است، لازم است به پنج مورد از تصورات غلط رایج پیرامون CRM که منجر به شکست استقرار و پیاده سازی این نرم افزار میشود، توجه نمایید.
1-CRM یک فعالیت جدید است
سی آر ام مخفف یک عمل و روشی است که قبل از ظهور نرم افزار مدرن و فناوری بوده است. زمانی که افراد مشغول خرید، تجارت و فروش بودند، نیاز به پیگیری اطلاعات به منظور تصمیم گیری آگاهانه داشتند. بررسی اجمالی تاریخ نشان میدهد که فعالیت پیگیری ارتباطات و فعل وانفعالات از مدتها پیش وجود داشته است. اگرچه سیستمهای قدیمی با سیستمهای مدرن تفاوت قابل توجهی دارند، ولی هردو به منظور اهداف قابل ملاحظهای ایجاد شدهاند. برخی از شما ممکن است زمانی که کسب وکارها به منظور تلاش برای دسترسی متمرکز به اطلاعات و افزایش بهرهوری به اشیا فیزیکی (به عنوان مثال: کمد) وابسته بودند را به خاطر داشته باشید. امروزه نرم افزار پایگاه داده به عنوان جمعآوری و توزیع اطلاعات بین تیمهای کسب و کار، جایگزین پایگاههای بایگانی شدهاند
.
2-استفاده از نرم افزار CRM، منجر به کار بیشتر میشود
فرهنگ شکل گرفته و ثابت افراد در استفاده از اطلاعات و تفریحات و سرگرمی را میتوان این گونه بیان کرد که یک حس تنبلی در تمام زندگی بشر وجود دارد. به عنوان نتیجه، ابزارهایی همچون نرم افزار سی آر ام با انواع نامهای تجاری (از جمله Microsoft Dynamics CRM و ...) طراحی شده، به بازار عرضه شدهاند و میتوان این گونه گفت که پدیدهی بزرگ رسانه اجتماعی آینده خواهند بود. عدهای از بزرگان علم مدیریت معتقدند که نرم افزارهای کسب وکار نباید همچون شبکههای اجتماعی فیسبوک، توئیتر یا اینستاگرام عمل کنند. برخی افراد معتقدند که سیستمهای CRM کار بیشتری را برای افراد ایجاد میکنند، اما این با واقعیت هیچ انطباقی ندارد. هدف نرم افزار سی آر ام در اختیار قرار دادن اطلاعات مورد نیازی است که شما میتوانید با استفاده از آنها کار بیشتر یا کمتری را انجام دهید. با استفاده از این مفهوم شما میتوانید با صرف چند دقیقه تعامل با مشتری، به اندازه یک ساعت در زمان خود صرفهجویی کنید و یا حتی مزیتهای با ارزش دیگری را برای خود یا همکاران دیگر فراهم آورید. مدیریت ارتباط با مشتری یک کار است، ولی زمانی برای شما بسیار جذاب خواهد بود که به درستی انجام شود
.
3-CRM نیاز به آموزش ندارد
یکی دیگر از تصورات غلط رایج نرم افزار سی آر ام، عدم نیاز به آموزش میباشد. اگرچه یک سیستم CRM احتمال دارد بدون آموزش کاربران پیاده سازی شود، این نگرش منجر به توسعه شیوههای کارآمد نخواهد شد. اهمیت آموزش و ایجاد و اجرای یک برنامه را نمیتوان نادیده گرفت. زمانی که کاربران درک واضحی از یکپارچگی نرم افزار سی آر ام با فرآیندهای کسب وکار دارند، انطباق کاربر با نرم افزار افزایش مییابد و مزایای داشتن سیستم در محیط کاملا روشن خواهد بود. بسیاری از پیاده سازیهای شرکتها معمولا قبل از آموزش کاربران انجام میشود و همین عامل باعث شکست پیاده سازی سی آر ام در سازمانها میشود
.
4-نرم افزارهای خوب CRM نیاز به هزینه هنگفتی دارد
یکی از بزرگترین تصورات غلط درمورد نرم افزار CRM آن است که برای دراختیار داشتن نرم افزارهای خوب CRM، نیاز به پرداخت هزینه زیادی میباشیم، درست شبیه عبارت " هر چقدر پول بیشتری بپردازید، آش بیشتری میخورید". اگرچه این عبارت در شرایط خاص صدق میکند، ولی بدان معنا نیست که هر چقدر هزینه بیشتری برای محصول یا خدمت پرداخت کنیم، مزیت بیشتری برای ما خواهد داشت. به عنوان مثال، یک لباس با نام تجاری جدید در یک فروشگاه خیریه 20 هزار تومان و همان لباس در پاساژ 50 هزار تومان خواهد بود. در این مورد، پرداخت بیشتر برای محصول یا خدمت به صرفه نیست. همچنین بسیار اهمیت دارد که شما میخواهید به چه میزان برای نرم افزار سی آر ام هزینه کنید، اما هزینه بیشتر به عنوان نتایج و بازخوردهای بهتر نخواهد بود. آنچه اهمیت دارد این است که شما چگونه به خوبی میتوانید از طریق یکپارپگی فناوری، افراد و فرآیندهای کسب وکار به بهترین نتایج دست یابید
.
5-CRM فقط یک نرم افزار است
عدهای به اشتباه اعتقاد دارند که نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری، فقط یک نرم افزار است. مدیریت ارتباط با مشتری مفهومی درمورد افراد، ایدهها، روابط و فعل وانفعالات پیچیده بین فناوری، استراتژی و اطلاعات میباشد. نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری یک ابزار است، ولی مثل هر ابزاری بدون استفاده منطقی و صحیح کاربران، بیثمر میباشد. نرم افزار CRM برای هر مسئله کسب وکار، یک راهکار خودکار نیست. واقعیت در مورد نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری بدین گونه است که به تفویض اختیار و کار تیمی نیاز دارد. برای موفقیت در استقرار و پیاده سازی CRM، به تعهد برای فرآیند یادگیری، برقراری ارتباط و فعالیتهایی که مفید میباشد، نیاز است. بنابراین مدیریت ارتباط با مشتری، فقط یک نرم افزار نیست، بلکه مفهومی است که منجر به تقویت عملکرد و بهرهوری افراد در یک شرکت یا سازمان میشود.
بهبود ارتباط نزدیک با مشتری
داشتن ارتباط نزدیک با مشتری برای فروشندگان دیگر دانش محسوب نمیشود، بلکه نوعی امتیاز به شمار میرود و این بدین معنا است که مشتری واقعا احساس کند اهمیت دارد، به خوبی درکش میکنند و نیازهایش قابل پیشبینی است. حتی اگر تولیدکننده تختخواب باشید سعی کنید ارتباط نزدیکی با مشتریان خود برقرار کنید
آیا به عنوان یک تولیدکننده از سلایق مشتریان خود با خبر هستید؟ برای مثال میدانید، مشتری چه نوع تشکی را میپسندد؟ سفت یا نرم؟ اندازه بزرگ یا متوسط؟ به منظور بهبود ارتباط و حفظ رابطه طولانی و نزدیک با مشتری، داشتن اطلاع دقیق از علایق و عادات مشتریان بسیار حائز اهمیت است و اگر قرار باشد این اطلاعات ضبط، حفظ و در اختیار افرادی قرار بگیرد که به آنها نیاز دارند تنها از طریق سیستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) امکانپذیر است و اما سوال مهمی که در اینجا مطرح میشود. آیا سیستم مدیریت ارتباط نزدیک با مشتری میتواند اطلاعات لازم را برای سیستم مدیریت روابط با مشتری جمعآوری کند؟ اگر ارتباط با مشتری دچار ضعف باشد باید آن را اصلاح کرد، چرا که در غیر این صورت از استانداردهای مشتریان فاصله میگیریم.
دیگر به خاطر سپردن نام مشتری به تنهایی کافی نیست
در اوایل فعالیت سیستم مدیریت ارتباط با مشتری، فروشندگان با هر تماس تلفنی مشتریان، آنها را میشناختند و همچنین به یاد داشتند که برای مثال روز گذشته دقیقا چه زمانی تماس گرفتهاند که این امر موجب شگفتی مشتریان میشد.
آنها حتی میتوانستند از طریق استفاده از سیستم مدیریت ارتباط با مشتری به موضوع مکالمه نیز اشاره کنند. اما اتفاقی که در این میان رخ داد این بود که سطح انتظارات مشتریان بالا رفت و دیگر توقع داشتند فروشندگان کاملا آنها را بشناسند و حتی دلیل تماس تلفنی در روز های گذشته را هم به یاد بیاورند. در حال حاضر دیگر مشتریان از برآورده شدن توقعاتشان تعجب نمیکنند، بلکه اگر کارفرمایان از عهده خواستههای آنان بر نیایند کاملا نا امید میشوند. صاحبان کسب و کار استانداردها را ارتقا دادهاند و هر روز هم این استانداردها را بالاتر میبرند.
فروشندگان نیز با پالایش و پردازش پایگاههای اطلاعاتی سعی دارند ارتباط بین جزئیات دانستههای خود را دریابند.
همچنین با کمک روشهای جدید همچون منابع عمومی، تبلیغات روی شبکه و نظر سنجی آنلاین و مواردی از این قبیل اطلاعات فراوان جدیدی درباره مشتریان خود به دست میآورند. امروزه همانطور که حجم اطلاعات مورد نیاز رشد داشته، راههای ارتباط و توانایی پردازش اطلاعات نیز افزایش پیدا کرده است.
شناخت مشتری
از آنجا که حجم اطلاعات رشد چشمگیری داشته، استفاده صحیح از این اطلاعات در جهت برقراری ارتباط صمیمانه با مشتریان چالشی پیش روی فروشندگان قرار داده است. یک مشتری امکان دارد تلفنی محصولی را سفارش بدهد. تنها در صورتی می توان از ادامه ارتباط با مشتری مطمئن بود که مسوول ارائه خدمات، اطلاعات درستی از آن سفارش در اختیار داشته باشد. اگر مشتری در جستوجوی کالایی در وب باشد باید اطمینان پیدا کرد که صفحات مربوطه در اینترنت، اطلاعات و انتخابهای درستی را پیشنهاد میدهد که مورد پسند مشتری است و این رویه را باید در کلیه راههای ارتباطی با مشتری در نظر داشت که این امر منجر به چالشهای عظیمی میشود، اما این سرآغاز استانداردهای جدید است. اگر بتوان خود را با این استانداردها سازگار کرد ارتباط صمیمانه، متقابل و سودمند با مشتریان ادامه پیدا خواهد کرد.
برای مثال: مشتری به دنبال کالای نایاب نسبتا بزرگی برای منزلش بود و در نهایت طی جستجو در وب شرکتی را یافت که با قیمت مناسب و ضمانت قابل اطمینان کالا را عرضه میکرد. شرکت از محل زندگی او بسیار دور بود، ابتدا درباره حملونقل و ارسال کالا کمی نگرانی داشت. بنابراین طی تماسی با شرکت مربوطه، خواسته خود را مطرح کرد.
فروشنده از یک طرف کالای مورد نظر و مشتری از طرف دیگر محصولات تولیدکننده را بر روی صفحه وب میدیدند. فروشنده به مشتری اطمینان داد که کالای مورد نظر را به موقع دریافت خواهد کرد. علاوه بر این نماینده فروش خاطرنشان کرد که تنها یک عدد از این کالا در انبار باقیمانده است و در صورت تمایل مشتری باید آن را رزرو کند و از وی خواست تا به روی دکمه تایید روی صفحه وب کلیک کند. به محض انجام تمام مراحل، نماینده فروش با مشاهده کلمه تایید، سفارش مشتری را در سیستم خود منظور کرد.
انجام تمام این کارها بسیار جالب بود و نماینده فروش و مشتری در مورد تاریخ و زمان تحویل بار به توافق رسیدند و روز بعد مشتری پیغام تشکری مبنی بر خرید کالا دریافت کرد و نهایتا کالای مورد نظر خود را بدون هیچ تاخیری در سر ساعت مقرر دریافت کرد. برای این مشتری، خرید از فروشگاه مذبور بدون هیچ دردسری انجام گرفت و از ابتدا تا پایان معامله برای او بسیار لذت بخش بود. تمام انتظاراتش به عنوان خریدار بر آورده شده بود و مطمئنا برای خریدهای آینده خود باز هم به آن فروشگاه مراجعه میکرد.
افزایش مهارت حدس زدن
شرکتها به دنبال راههایی برای کسب اطلاعات بیشتر درباره مشتریان فعلی و آینده هستند که این امر از طریق دادههای ارائه شده در رسانههای اجتماعی، وبلاگها و دیگر منابع که دربرگیرنده هویت دیجیتال مشتریان است، صورت میگیرد. رقبا همیشه مترصد جذب مشتریانی هستند که از خدمات ضعیف و یا محصولات نامرغوب گلایه میکنند. آنها برای به روز کردن و افزایش کارآیی مدلهایی که در موقعیتهای گوناگون نوع خرید مشتریان را پیشبینی میکند، از «سیستمهای شناخت الگو» استفاده میکنند سپس این الگوها را بر اساس سابقه مشتریان و در زمان های واقعی به کار میبرند و به این ترتیب مجددا استانداردها و توقعات بالا میرود و به نام افزایش ارتباط نزدیک با مشتری و با توجه به نیاز مشتری همیشه در خدمت وی هستند و به این روش مشتریان پاسخی جز پاسخ مثبت به آنان نخواهند داد
.
باشگاه مشتریان Microsoft CRM
در سالهای اخیر رقابت بر سر جذب و حفظ مشتریان به توسعه استراتژی های بازاریابی رابطه ای منجر شده است . شرکتهای در حال توسعه ، آمیزه ای از ابزارهای بازاریابی رابطه ای ، برای جذب و حفظ مشتریان سودآور هستند . یکی از این ابزارها، باشگاه مشتری است. بر اساس مفهوم بازاریابی رابطه ای ، تمرکزاصلی بر روی جذب مشتریان جدید نبوده است ، بلکه بر روی گسترش روابط با مشتریان فعلی بوده است .اخیرا توجه شرکتها به بازاریابی رابطه ای ، نقطه آغازی برای شرکتها بوده است که باشگاههای مشتری را تاسیس کنند . در این مقاله ضمن ارائه مفاهیم مربوط به باشگاه مشتری وبیان اهداف آن، زنجیره حفظ کنندگی باشگاه مشتری و پیامدهایی که حفظ مشتری به دنبال دارد ، نشان داده شده است . در پایان به تشریح گامهایی در جهت ایجاد یک باشگاه مشتری اثربخش پرداخته شده است .
امروزه بسیـــاری از شرکتها مبالغ زیادی را برای ایجاد روابط با مشتــــریان خود خرج می کننــد. مدیریت روابط بـــــا مشتری (CRM) ، بـــــــازاریابی یک به یک (one-to-oneMarketing) و ارتباطات رو به افزایش، تعدادی از استراتژی هایی هستند که شرکتها به منظور جذب و حفظ مشتریان ، از آنها استفاده می کنند.رویکرد دیگر، عبارت است از جذب مشتریان و ایجاد وفاداری در آنها به وسیله فراهم کردن ارزشهایی فراتر از ارزشهای ذاتی کالاها یا خدماتی که به آنها عرضه می شود ، از طریق باشگاههای مشتری (Customer Clubs) ،که معمولاٌ به آن برنامه های ایجاد وفاداری از طریق روابط نزدیک اطلاق می شود
ابداع کننده باشگاههای وفاداری مشتری، شرکتهای آلمانی هستند. در حال حاضر، قوانین کشور آلمان به شدت محدود کننده است و در این کشور تقریباً غیر ممکن است که صرفاً به خاطر عضویت گروههای مشتریان متفاوت در باشگاه مشتری تخفیف متفاوتی اعمال شود.
بازاریابان آلمانی، مجبورند که باشگاههای مشتریان را در درجه اول به خاطر منافع غیرمالی، ایجاد کنند. امروزه صدها باشگاه در آلمان و در کشورهای دیگر در سراسر جهان نشان داده اند که ارائه منافع عاطفی، خدمات و برنامه های ایجاد اضافه ارزش از طریق تخفیفات، کلید ایجاد وفاداری در مشتری هستند
تعریف باشگاه مشتری
باشگاه مشتری به عنوان یک واحد برقرار کننده ارتباطات با افراد یا سازمانها تعریف می شود، که به وسیله یک سازمان و به منظور ایجاد ارتباطات مستقیم و منظم بین این اعضا ایجاد شده است و عمل می کند. هدف باشگاه مشتری، فعال کردن مشتریان و افزایش وفاداری آنها به وسیله ایجاد یک رابطه عاطفی با آنهاست.
این موضوع در ادبیات بازاریابی به طور کامل مورد قبول واقع شده است که مشتریان بلند مدت نسبت به مشتریان موقتی سودآورتر هستند. باشگاههای مشتری هم بر اساس این منطق تأسیس می شوند. هر اندازه مشتری وفادارتر باشد و هر چه بیشتر حفظ شود، او فروش و سود بیشتری را ایجاد خواهد کرد.
هر اندازه باشگاهها به طور وسیع تبلیغ شوند، بیشتر مورد قبول واقع می شوند. برنامه هایی که باشگاههای مشتری اجرا می کنند، آن است که به تمامی خریداران بدون اینکه بین آنها تمایزی قایل شوند، پاداشهای یکسانی را ارائه می دهند، حتی برای آنهایی که رفتارهای غیر وفادارانه ای دارند.
باشگاههای مشتری را می توان به عنوان یکی از انواع فعالیتهای بازاریابی رابطه ای نگریست.
به بازاریابی رابطه ای در نخستین مراحل مطرح شدن خود به عنوان ابزاری برای حفظ مشتریان نگریسته می شد، به جای اینکه به آنها به عنوان ابزاری برای تمرکز همیشگی بر روی جذب مشتریان جدی نگریسته شود.
اثرات حفظ کنندگی یک باشگاه مشتری
شرکتهای امروزی خود را بیشتر در موقعیتی می یابند که در آن باید سیستم های مدیریت، حفظ مشتری تخصصی را ایجاد کنند. دو دلیل عمده برای این امر وجود دارد: از یک سو، هزینه های به دست آوردن مشتریان جدید در بازارهای شدیداً رقابتی به طور قابل ملاحظه ای در حال افزایش است؛ از سوی دیگر، سودآوری یک مشتری خاص، در دوره زمانی رابطه کسب و کاری، همواره افزایش می یابد.
باشگاههای مشتری، از جمله ابزارهای جامع استراتژیک هستند که شرکتها می توانند برای حفظ کردن مشتری از آنها استفاده کنند.
یکی از اهداف نهایی و اصلی شرکتها از تأسیس باشگاه مشتری عبارت است از بهبود سودآوری کلی عملیاتی به وسیله حفظ مشتری. چنین تصور می شود که اثر حفظ کننده از راههای زیر حاصل می شود:
1- اثر تعامل با مشتری؛
2- اثر دانش درباره مشتری؛
3- اثر منافع مشتری.
یک باشگاه مشتری به عنوان یک زیربنای مناسب برای افزایش فراوانی تعاملات بین شرکت و مشتری نگریسته می شود (اثر تعامل با مشتری) به وسیله ایجاد فرصتهایی برای ارتباط با مشتری و دریافت بازخور از این ارتباط.
هدف اصلی باشگاههای مشتری، افزایش دانش سازمان درباره مشتری است (اثر دانش درباره مشتری). از زمانی که مشتری در باشگاه ثبت نام می کند، به دنبال هر تماسی که با او برقرار می شود، سازمان اطلاعات مفصلی در مورد موقعیت شخصی اعضاء، علایق و ساختار تقاضای آنها دریافت می کند.
تعامل مشتری برای عضویت در باشگاه به این امر بستگی دارد که آیا باشگاه مزایای متمایزی به او ارائه می دهد یا نه (اثر منافع مشتری).
زنجیره حفظ کنندگی باشگاه مشتری
در نخستین نگاه، چنین پنداشته می شود که این اثرات مطلوب مستقیماً به حفظ مشتری و متعاقباً به موفقیت باشگاه از لحاظ اقتصادی منجر می شود. (شکل 1)
در ابتدا باید یک تمایز بین اثرات حفظ کنندگی مستقیم و غیر مستقیم باشگاههای مشتری وجود داشته باشد.
اثر حفظ کنندگی مستقیم، بر پایه اثر منافع مشتری قرار دارد. این اثر در صورتی حاصل می شود که عضو باشگاه، یک رابطه وفادارانه را فقط به خاطر عضویت خود و منافع درک شده همراه آن با شرکت برقرار می سازد. این امر در حالتی اتفاق می افتد که مثلاً مشتری یک هویت بیشتری در رابطه خود با شرکت احساس می کند و تمایل خواهد داشت که به خاطر منافع متعددی که او به عنوان یک عضو باشگاه می تواند از آنها استفاده کند (مثل مزایای قیمتی یا خدماتی اختصاصی همچون مجله باشگاه)، به شرکت وفادارتر باشد.
اثر حفظ کنندگی غیر مستقیم نتیجه اثر دانش در مورد مشتری است. این اثر در صورتی حاصل می شود که سازمان قادر باشد با مشتری طبق یک رویکرد بازاریابی یک به یک (one-to-one) بر اساس اطلاعاتی که به وسیله عضو باشگاه ارائه شده است، رفتار کند. در این صورت، سازمان قادر خواهد بود که به مشتری مجموعه ای اختصاصی تر از کالاها و خدمات را ارائه دهد و از شانس افزایش منافع خود به وسیله فروش به گروههای متفاوتی از مشتریان برخوردار شود. این نوع از حفظ کردن مشتری، غیر مستقیم است
گامهای ایجاد یک باشگاه مشتری
برای ایجاد یک باشگاه مشتری اثربخش، چند گام وجود دارد. اول، یک تیم پروژه ای متشکل از رشته های گوناگون ایجاد کنید. به طوری که وقت آن به طور کامل به تهیه یک برنامه قوی / موثر اختصاص داشته باشد، پس گامهای زیر را ایجاد کنیم (شکل 2):
1- اهداف باشگاه: در ابتدا، اهداف باشگاه باید به وضوح تعیین شوند. البته هدف اصلی یک باشگاه مشتری افزایش عایدی سود و سهم بازار است. سایر اهداف مهم باشگاه مشتری عبارتند از: حفظ مشتری، جذب مشتریان جدید، ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی مشتری قوی، پشتیبانی از سایر بخشها به وسیله فراهم کردن اطلاعات یا امکان دسترسی به اطلاعات برای آنها، و ایجاد فرصتهای ارتباطی بین سازمان و مشتریان خود.
2- گروههای هدف: اصلی ترین گروه هدف باشگاههای مشتری باید مهمترین مشتریان شما باشند، آن مشتریانی که قسمت عمده کسب و کار شما را تشکیل می دهند، زیرا ایجاد این روابط، ضروری ترین عامل برای موفقیت شما در آینده است.
مشتریان کوچکتر (کم اهمیت تر) و مشتریان بالقوه (احتمالی) را نباید از باشگاه کنار بگذارید، ولی تمرکز عمده شما باید بر روی تدوین برنامه ای باشد که با نیازهای مشتریان اصلی شما تناسب داشته باشد. با وجود این، مشتریان دیگر هم از منافع چنین برنامه ای بهره مند خواهند شد، ولی شما بر اساس این مفهوم، آنها را مورد هدف قرار دهید که نیازهای بخصوصی از آنها را برآورده سازید.
تصمیم در مورد اینکه آیا گروههای هدف خود را تعیین کنید یا نه، تا حد زیادی به اهداف باشگاه بستگی دارد.
اگر هدف شما ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی کامل درباره مشتریان است، آنگاه تعریف جامعی از گروههای هدف، لازم است. عامل دیگری که باید در نظر گرفته شود، چگونگی برخورد با مشتریان احتمالی یا مشتریان شرکتهای رقیب است. در بعضی از مواقع، یک باشگاه می تواند مشتریان جدیدی را جذب شرکت کند، ولی تحقق این امر به ارزش و جذابیت بسته منافع (Benefit Package) بستگی دارد.
3- منافع باشگاه: قلب و روح باشگاه مشتری، همان منافعی است که در آن وجود دارد. انتخاب منافع درست و مناسب، باعث موفقیت باشگاه خواهد شد. منافع باید برای اعضای باشگاه، ارزش درک شده بالایی را در برداشته باشد.
برای یافتن ترکیب مناسبی از منافع سخت (مالی) و نرم (غیر مالی)، اتخاذ یک رویکرد ارزش گرا الزامی است. این رویکرد شامل سه مرحله است:
1- مرحله اول، با استفاده از روش طوفان مغزی فهرستی از منافع بالقوه ای تهیه کنید که بر روی نیازهای گروههای هدف تمرکز دارد. تنها محدودیت ارائه منافع جذاب، قدرت تخیل تیم پروژه است.
2- دومین مرحله، انجام تحقیقات مقدماتی در مقیاس کوچک با هدف فیلتر کردن جذاب ترین و غیر جذاب ترین منافع از فهرست تهیه شده است. این تحقیق را می توان به وسیله یک نمونه انجام داد، بدین صورت که از آنها درخواست کنیم که انواع منافع را ارزیابی و رتبه بندی کنند. همچنین از مصاحبه شوندگان درخواست می کنیم که ایده های جدید دیگری را هم به آن فهرست اضافه کنند، تا مطمئن شویم که موارد جالب از قلم نیفتاده اند.
3- مرحله سوم عبارت است از انجام یک تحقیق پیمایشی در مقیاس وسیع بر روی آن ایده هایی که به عنوان بهترین ایده ها در مورد منافع ارزیابی شده اند. حداقل با یک نمونه 250نفری از افراد مصاحبه کنید. با استفاده از شیوه هایی مثل مقیاسهای رتبه بندی، مقیاسهای مجموع ثابت یا اندازه گیریهای پیچیده تر و به هم پیوسته بسیار دقیق، ارزش بقیه منافع، سنجیده می شود.
نتیجه این رویکرد سه مرحله ای این است که فهرست طولانی حاصل شده در مرحله اول، به سه گروه تقسیم می شود: گروه کوچکی از منافعی که ارزش بالایی دارند، آن منافعی که برای مشتری ارزش پایین تری {نسبت به گروه اول} دارند، و آن منافعی که از دیدگاه مشتری هیچ ارزشی ندارند. منافع نهایی را پس از درنظر گرفتن هزینه، امکان پذیری و قابلیت آنها، از دو گروه اول انتخاب کنید.
منافع یک باشگاه مشتری در درجه اول باید با کالاها و خدمات اصلی شرکت ارتباط داشته باشند.
4- مفهوم مالی: پس از انتخاب منافعی مناسب برای باشگاه، تدوین یک مفهوم مالی منطقی، دومین مرحله مهم در تأسیس یک باشگاه مشتری است. هزینه سالانه برای هر مشتری یک باشگاه می تواند برای یک باشگاه مصرف کننده نهایی بین 1500 تا 2500 دلار و برای یک باشگاه کسب و کار به کسب و کار بین 2500 تا 8500 دلار باشد که به نوع، اندازه و مفهوم بستگی دارد. هزینه تا حد زیادی به کیفیت و اندازه باشگاه بستگی دارد، ولی کیفیت پایین، فناوری بد برای ارائه خدمات یا افرادی که به نحو بدی برای ارائه خدمات آموزش دیده اند، به شدت احتمال موفقیت باشگاه را کاهش می دهند.
به طور کلی، صرف هزینه بر روی یک باشگاه نباید به عنوان یک هزینه نگریسته شود، بلکه بیشتر باید به عنوان یک سرمایه گذاری بر روی یک ابزار بازاریابی که یک ضرورت استراتژیک در محیط رقابتی امروزی است، تلقی شود.
5- ارتباطات: یک باشگاه مشتری عمدتاً با سه گروه ارتباط برقرار می کند: با اعضای باشگاه، با کارکنان شرکت پشتیبان مالی آن و با عواملی در محیط بیرونی از قبیل رسانه ها. شیوه های متنوعی برای برقراری ارتباط وجود دارد، از جمله مجله باشگاه، بولتنهای خبری یا پستهای منظم و دائمی یک خط تلفن قرمز برای باشگاه، یک وب سایت، ملاقاتها یا رویدادها در باشگاه، یا فروشگاههای باشگاه. ارتباط با اعضا نباید به اطلاعات فروش و بروشورهای مخصوص محصولات محدود شود. اعضا تمایل دارند که بدانند که در باشگاه چه اتفاقاتی می افتد، اطلاعاتی درباره محصولات جدید دریافت کنند و در مورد موضوعاتی که مورد علاقه عموم است، مطالبی را بخوانند.
سرانجام، باشگاه باید با عوامل موجود در محیط بیرونی ارتباط داشته باشد تا بتواند از پوشش رسانه ها استفاده کند و آگاهی از فعالیتهای خود را افزایش دهد. برخورداری از پوشش وسیع رسانه ها نه تنها اعضای جدیدی را جذب می کند، بلکه همچنین تصویر شرکت را در ذهن مخاطبان ارتقا می دهد.
6- چگونه باشگاه سازماندهی شده است؟ یک باشگاه مشتری یک سازمان پیچیده است که متشکل از اشخاص گوناگونی است، شامل شرکت پشتیبان مالی، مدیریت باشگاه، شرکای خارجی، شرکای مالی و اعضا. همچنین یک باشگاه شامل فرایندها و وظایف متنوعی است، از جمله ارتباط با مشتریان، امور مالی و برطرف کردن مسائل و مشکلات. به منظور مدیریت باشگاه به نحوی مناسب و مطمئن شدن از اینکه عملیات به خوبی انجام می شوند، می توان یک مرکز ارائه خدمات در باشگاه تشکیل داد که به عنوان کانونی برای تمامی ارتباطات و فعالیتهای باشگاه عمل کند. به دلیل پیچیدگی و هدف کلی باشگاه که افزایش وفاداری مشتری است، مرکز ارائه خدمات در باشگاه باید دارای کیفیت عملکردی بالایی باشد. بنابراین، پرسنل، فناوری و سایر زیر ساختها را به دقت انتخاب کنید.
7- یکپارچه کردن باشگاه مشتری با سازمان: باید بین باشگاه مشتری و ساختار سازمانی شرکت پشتیبان مالی منسجم ایجاد شود و همچنین باید اطمینان حاصل کنیم که از پتانسیل بالای حمایتی باشگاه مشتری در درون شرکت به طور کامل بهره برداری می شود. واحدهایی مثل تحقیقات بازاریابی، بازاریابی محصول یا تحقیق و توسعه باید بتوانند از پایگاه اطلاعاتی باشگاه یا خود اعضا باشگاه استفاده کنند، تا بتوانند مشکلات موجود در آنها و مواردی که باید اصلاح شوند را شناسایی کنند، یا بتوانند برنامه های تبلیغاتی جدید را آزمایش کنند، و بسیاری از فرصتهای دیگر. اعضای باشگاه، نسبت به مشتریان عادی، رغبت بیشتری به شرکت در تحقیقات نشان می دهند، زیرا آنها به علت شرایط اختصاصی عضویت خود، ارتباطات قوی تری با محصولات باشگاه و یا شرکت دارند.
باشگاه و سایر واحدها باید یک نگرش مبتنی بر همکاری و مشارکت را در خود ایجاد کنند و توسعه دهند و مدیریت شرکت هم باید اطمینان حاصل کند که هر دوی آنها به این موضوع پی برده اند که آنها برای رسیدن به اهداف یکسانی تلاش می کنند و باید در این راستا به یکدیگر کمک کنند.
8- پایگاه اطلاعاتی باشگاه: یک پایگاه اطلاعاتی که محتوی اطلاعاتی مفصل و صحیح در مورد مشتریان شما باشد، یک اسلحه استراتژیک است که تأثیر زیادی بر موفقیت شرکت در آینده خواهد داشت. به پایگاههای اطلاعاتی باید بیشتر از یک دیدگاه استراتژیک نگریسته شود، تا یک دیدگاه فنی. هیچ شرکتی بدون داشتن دانش و اطلاعاتی کامل در مورد مشتریان خود، قادر به رقابت نخواهد بود.
این اطلاعات را می توان برای فعالیتهای باشگاه مورد استفاده قرار داد، ولی یک منبع اطلاعاتی با ارزش نیز هستند که بایددر دسترسی سایر واحدها در داخل سازمان هم قرار بگیرند.
آینده باشگاههای مشتری: موفقیـت کلی یک باشگاه مشتری به چند چیز بستگی دارد:
* تعهد سازمانی که برنامه تأسیس باشگاه را پشتیبان مالی می کند؛
* طرح ریزی و اجرای مراحل مختلف برنامه تأسیس باشگاه؛
* اجرای برنامه طرح ریزی شده به وسیله کارکنان بازاریابی و عملیاتی شرکت باید ساده باشد؛
* درک اینکه چگونه اعضای باشگاه / مشتریان از منافع باشگاه بهره مند می شوند باید برای آنها آسان باشد؛
* باشگاه باید پاداشهایی را ارائه دهد که باعث افزایش در جذب و حفظ مشتریان شود.
این موارد، اجزای اصلی یک باشگاه مشتری هستند. با وجود این، این امر تعجب آور است که بسیاری از سازمانها زمانی به این فهرست توجه ندارند که مبادرت به تهیه یک برنامه ارزیابی روابط با مشتری می کنند.
نتیجه گیری
اهداف اصلی یک برنامه بازاریابی ایجاد وفاداری عبارتند از:
1- ایجاد افزایش های قابل اندازه گیر ی در فروش و سود؛
2- افزایش فراوانی دفعات مراجعه یا استفاده به وسیله اعضا / مشتریان؛
3- حفظ تعداد بیشتری از مشتریان – جلوگیری از روی گردان شدن مشتریان به سمت رقبا – به وسیله ارائه مشوقهایی برای ایجاد وفاداری در آنها؛
4- کاهش اتکا به ابزارهای بازاریابی مثل رسانه های جمعی، به وسیله انجام دادن اقدامات زیر:
* ارائه محصولات یا ارسال پیامها بر اساس تاریخچه واقعی و حقیقی استفاده از آنها.
* استفاده از اطلاعات گردآوری شده در پایگاه اطلاعاتی به منظور مورد هدف قرار دادن مشتریان احتمالی اصلی.
در این دو مورد، پایگاه اطلاعاتی، هم برای ذخیره اطلاعاتی که داریم... و هم برای جست جوی اطلاعات جدید، مورد استفاده قرار می گیرد.
در محیط بازاری که از مشخصات آن رقابت فزاینده، مشتریان غیر قابل پیش بینی و آگاه، و کمبود رشد است، تلاش برای ایجاد وفاداری در مشتریان اهمیت بیشتری پیدا می کند و ممکن است به عنوان یکی از مهمترین عوامل استراتژیک موفقیت به حساب آید. این برای یک باشگاه مشتری اهمیت دارد که با انجام وظایف خود بتوانند به سادگی به اهداف مربوط به حفظ مشتری خود دست یابد. در حالی که شرکتها به تدریج به سمت بازاریابی یک به یک حرکت می کنند، غفلت از اهمیت باشگاههای مشتری، می تواند باعث شکست سازمان شود.
ایجاد یک باشگاه مشتری اثربخش کار مشکلی است. راه درست را انتخاب کنید، یک باشگاه مشتری می تواند نقش مهمی درموفقیت شما در آینده ایفا کند. مهمترین عواملی که باید در نظر گرفت عبارتند از:
* ارائه ارزشهای درک شده واقعی به اعضاء؛
* ایجاد و توسعه یک مفهوم مالی منطقی و معقول؛
* برخورداری از حمایت توسط کل سازمان – از مدیریت عالی سازمان گرفته تا کارکنان سطح پایین؛
* استفاده از امکانات بالقوه باشگاه برای فراهم کردن اطلاعات برای پشتیبانی از سایر واحدهای شرکت.
باشگاههای مشتری ارزش گرا در چندین کشور اروپایی، آمریکا و استرالیا توسعه یافتهاند ودر هر صنعتی میتوانند اثربخش باشند
جلب رضایت مشتری
هدف بازاریاب این است که جذابیتها و نیازهای بازارهای خاص را درک و بازاری را انتخاب کند که بتواند نیازهای آن را به بهترین شکل تامین نماید. از سوی دیگر، بازاریاب میتواند محصولات و کالاهایی را تولید و به این بازار عرضه کند که موجب افزایش ارزش مورد نظر مشتری گردد و او را ارضا کند، که در نتیجه فروش شرکت بالا میرود و سود به دست می آید
.
بسیاری از مردم چنین میاندیشند که بازاریابی تنها به معنی فروش و تبلیغ است. اگر بدانیم که فروش و تبلیغ، فقط بخش نمایان (علامت بزرگ) بازاریابی است جای شگفتی نیست. امروزه نباید بازاریابی را به مفهوم قدیمی آن یعنی فروش - معرفی محصول
و فروش - در نظر آورد، بلکه باید به مفهوم نوین آن یعنی برآوردن نیازهای مشتری، توجه کرد. اگر بازاریاب بتواند نیازهای مشتری را درک کند، محصولاتی را تولید و به بازار مصرف ارایه نماید که از بالاترین ارزش برخوردار باشند و قیمت گذاری، توزیع، ترویج و تبلیغ را به روشی کارساز انجام دهد، به طور حتم محصولات به راحتی به فروش خواهند رفت. بنابراین فروش و تبلیغ، تنها بخشی هستند از معجون بازاریابی. معجون به معنی مجموعه ای از ابزار و وسایل بازاریابی که با هم بر روی بازار اثر میگذارند
.
بنابراین میتوان بازاریابی را نوعی فرایند اجتماعی و مدیریتی دانست که به وسیله آن افراد و گروهها فارغ از مرزبندیهای رایج جغرافیایی و نژادی میتوانند از راه تولید و مبادله محصولات و ارزشها با دیگران، نیازها و خواسته های خویش را مرتفع سازند.
اما سرانجام، مفهوم بازار ما را به مفهوم بازاریابی باز میگرداند. بازاریابی به معنی اداره کردن بازارها برای پدید آوردن داد و ستد به منظور ارضای نیازها و خواستهای انسان است. بنابراین یک بار دیگر به تعریف بازاریابی توجه میکنیم: آن فرایندی است که فرد و گروه از طریق تولید کالا و خدمت و داد و ستد محصول (آنچه از نظر مشتری دارای ارزش است) نیازها و خواستهای خود را تامین میکند.
فرایند داد و ستد نیاز به کار دارد: فروشنده باید در جستجوی خریدار برآید. نیازهای او را شناسایی کند. کالا و خدمات مناسبی را طرح ریزی و قیمت آنها را تعیین نماید. آنها را ترویج و تبلیغ کرده در انبار بگذارد و تحویل دهد. فعالیتهای اصلی بازاریابی عبارتند از : تحقیق، تولید محصول، برقرار کردن ارتباط،توزیع، قیمت گذاری و ارایه خدمات. اگر چه معمولا ما چنین میاندیشیم که بازاریابی به وسیله فروشندگان انجام میشود، ولی خریداران هم فعالیتهای بازاریابی را انجام میدهند. هنگامی که مصرف کننده ای در صدد یافتن کالایی برمی آید که با قیمت مورد نظر به آن نیازمند است میکند. هنگامی که مسئولان خرید شرکت در جستجوی فروشندگانی برمی آیند و در مورد شرایط مورد نظر با آنها چانه میزنند میکنند.
● شناخت نیاز مشتری، رکن بازاریابی مدرن
خواستهای مردم تقریبا نامحدود، اما منابع محدود است. خواست، گونه ای از نیاز است که در اثر فرهنگ و شخصیت فردی متاثر از فضای فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی حاکم بر محیط زندگی افراد شکل میگیرد. بنابراین آنها با توجه به مقدار پولی که دارند محصولاتی را انتخاب میکنند که دارای بیشترین ارزش باشد و به بهترین شکل ممکن نیازهای آنها را برآورده سازد. اگر خواست، با پشتوانه قدرت خرید همراه باشد به صورت "تقاضا" درمی آید. مصرف کنندگان محصول را به عنوان مجموعهای از امتیازات میپندارند و محصولاتی را انتخاب میکنند که در ازای پولی که میدهند بهترین باشد.
بنابراین سیستم چاپ دیجیتال به معنی سیستمی با قیمت تمام شده کمتر و برای تیراژهای محدود و حداکثر ۳ رقمی در زمانی کوتاه است. دستگاه چاپ ۴ و ۵ و ... رنگ افست سیستمی با کیفیت تر و گرانقیمت برای کارهای با تیراژ بالاست. افراد با توجه به میزان امکانات و خواسته های خود محصولاتی را درخواست میکنند که بیشترین مزایا را به آنها برساند و بر میزان رضایت مندی آنان بیفزاید.
بازاریابان برجسته همواره درصدد شناسایی نیازها، خواسته ها و تقاضای مشتریان خود میباشند. آنها در مورد مصرف کننده تحقیق میکنند. گروهها را مورد توجه قرار میدهند. شکایتهای مشتریان را تجزیه و تحلیل و بررسی مینمایند. تضمین های لازم را میدهند و در باره هر نوع خدمات، داده هایی را جمع آوری میکنند. آنها آموزش میبینند تا همواره گوش به زنگ نیازهای برآورده نشده مشتریان باشند. اگر شرکتی بتواند به نیازها و خواستهای مشتریان پی ببرد در واقع برای طرح ریزی استراتژی های بازاریابی به یافته های مهمی دست خواهد یافت.
به عنوان مثال، بانکها در آمریکا به خوبی میدانند که هر آمریکایی در ماه ۲۴ چک صادر میکند و شرکتهای تولید کننده دارو از این امر آگاهی دارند که در سال ۵۲ میلیون قرص آسپرین و ۳۰ میلیون قرص خواب آور در آمریکا مصرف میشود. هر آمریکایی هر سال ۱۵۶ ساندویچ همبرگر، ۹۵ ساندویچ سوسیس، ۲۸۳ تخم مرغ، ۵ پوند ماست، ۵ پوند نشاسته، ۲پوند ارده، ۲۶ بسته ذرت بو داده و ... مصرف میکند.
شرکت تولید کننده جارو برقی (هوور) دستگاه زمان سنج به این جاروها نصب کرد تا ببیند مردم به چه اندازه از آنها استفاده میکنند و به این نتیجه رسید که در هر هفته ۳۵ دقیقه از این دستگاه استفاده میشود. هر دستگاهی در سال ۴ کیلو گرد و خاک جمعآوری میکند و هر دستگاهی در سال از ۶ کیسه استفاده میکند. در واقع تقریبا آنچه ما مصرف میکنیم به صورت دقیق تحت کنترل تولید کنندگان است.
بنابراین بیشتر شرکتهایی که در زمینه بازاریابی فعالیت میکنند پاسخهایی را درباره نوع، مکان، زمان و چگونگی تقاضاهای مشتریان میدانند.اطلاعات جزیی به تدریج انباشته میشود و برای طرح ریزی استراتژی های بازاریابی مطالب مهمی در اختیار دست اندرکاران قرار میگیرد.
بازاریابان برای اینکه بر تقاضای مشتریان اثر بگذارند باید درباره یک پرسش دیگر هم پاسخ مناسبی بدست آورند و آن این است: پس از آگاهی از چه، کجا و چگونه بودن تقاضا آنها باید در مورد علت ها (چه چیز باعث میشود که ما خواهان چیزهایی شویم که میخریم؟) هم بدانند. و این سخت ترین پرسشی است که باید به آن جواب داد.
● مشکل
اشتباه بسیاری از ارایه دهندگان کالا یا خدمات (محصول) این است که بیشتر توجه خود را معطوف به فیزیک محصولاتی که به مردم ارایه میدهند مینمایند و به منافع و مزایای ناشی از آن محصولات توجه نمینمایند. چنین به نظرمی سد که آنها خود را فروشنده محصول میدانند و نه برآورنده نیازهای مصرف کننده. تولید کنندهای که پوسترهای تبلیغاتی مواد غذایی یا کتاب و... چاپ و تولید میکند چنین میاندیشد که مشتری پوستر یا کتاب و یا هر آنچه او سفارش میدهد نیاز دارد. ولی واقعیت این است که او میخواهد نوعی مواد غذایی یا کتابی در زمینه مشخص را به مردم معرفی و ارایه کند و چنین نیازی دارد.می توان گفت که این دسته از ارایه دهندگان محصول و فروشندگان به مشکل دچار شده اند.
آنان چنان خود را شیفته محصولات خود میسازند که تنها به خواسته های کنونی مصرف کننده توجه میکنند و نیازهای اصلی او را نمیبینند. این دسته از فروشندگان متوجه نیستند که محصول فیزیکی چیزی جز وسیله یا ابزاری برای حل مساله مصرف کننده نیست. اگر محصول جدید یا با کیفیت بهتری عرضه شود که مشتری با قیمت کمتری بتواند با آن نیازش را برطرف سازد، این دسته از فروشندگان به دردسر خواهند افتاد و مشتریانی که چنین نیازی داشته باشند خواستار این محصول جدید خواهند بود.
در بازار داد و ستد، غالبا مشتری با مجموعهای از محصولات یا خدمات ارایه شده مواجه میشود که میتوانند عامل ارضای نیازهای معینی از او باشند. در اینجا این سوال مطرح میشود که او چگونه باید در میان این حجم محصولات یکی را انتخاب کند؟ پاسخ این که برداشتی که وی از ارزش محصولات و خدمات عرضه شده خواهد داشت، معیار انتخاب نهایی و خرید او خواهد بود.
ارزش برای مصرف کننده یعنی تفاوت میان ارزش حاصل از داشتن و به مصرف رسانیدن یک محصول و هزینه هایی که لازم است او در راه کسب آن بپردازد. هنگامی که مشتری در مقام تصمیم قرار میگیرد که آیا از خدمات فلان آژانس خدمات چاپ یا شرکت تبلیغاتی و ... استفاده نماید یا خیر، میزان پول، تلاش و هزینههای روانی را که باید در این راه به مصرف برساند تا به ارزشهای خاصی که به تصور خود به آنها دست مییابد، با هم مقایسه میکند. گذشته از این، او ارزش کار کردن با این شرکت را با شرکتهای دیگری که در همین زمینه کار میکنند، مقایسه میکند و آنگاه سازمانی را انتخاب میکند که ارزش و اعتبار بیشتری به او ببخشد
با Microsoft CRM برنده شویم
درک تجربه مشتری از دیدگاه مشتری
این رویکرد مهم و حیاتی است. آن چه اهمیت دارد تعاملاتی است که مشتری میبیند، تجربه میکند و چگونگی ارزشی که این تعاملات برای آنها دارد. به عنوان مثال، احتمال بسیار کمی وجود دارد که مشتریان مطلبی که شما در لینکدین یا توئیتر پست میکنید، ببینند یا برای آنها ارزش داشته باشد؛ در حالی که مطلبی که شما به طور مستقیم برای آنها میفرستید، برای آنها ارزش بیشتری داشته و قطعا خواهند دید.
لذا میبایست مخاطبین خود را بشناسید، درمورد نیازها و ارزشهای آنها تحقیق کنید و سپس محتواهای همترازی که شما تحویل میدهید را تجزیه و تحلیل کنید. با این کار نه تنها ارتباطات خود را در داخل سازماندهی میکنید و به شما فرصتی برای انعکاس با دقت روی همترازی محتوا و مخاطبین در ارتباطات میدهد، بلکه به صورت پایدار در ذهنیت مشتریان شما قرار میگیرد. تیم فروش متقابل کارکردی، کارکنان بازاریابی و تولید میتوانند از طریق این تجربه نه تنها در انتخاب CRM و تلاش سازمانی بلکه در هماهنگی و ارتباطات بین گروهها نیز مزایای بسیاری کسب کنند.
باور عمومی بر این است که به دلیل حسی وادراکی بودن تجربه و عدم پیشبینی رفتارهای انسانی، ما نمیتوانیم کنترل کاملی بر تجربه مشترِی داشته باشیم. انسانها مانند روبات نیستند و نمیتوانند آن چیزی که ما به عنوان تجربه تولِید کردهایم را آن گونه که ما انتظار دارِیم درک کنند. با توجه به این گفته، شرکتها نباید تسلیم شوند، بلکه باید براِی تجربهای که میخواهند به مشترِی منتقل کنند، هدفگذارِی و برنامهرِیزِی کنند.
تجربه مشتری جادویی نیست
گاهی به نظر میرسد تجربه مشتری جادویی بدست میآید و فقط شرکتهای خاصی مثل اپل یا گوگل به آن دست یافتهاند، ولی تجربه مشترِی از متغِیرهای قابل کنترلی سرچشمه میگیرد که در نقاط تماس با مشترِی قرار دارند.
با این وجود چرا فقط تعداد کمی از شرکتها تجربه ماندگارِی برای مشترِیان ایجاد میکنند؟ ایجاد یک تجربه مشترِی عالی نیازمند همکارِی بین واحدهای مختلف سازمان مانند بازارِیابِی، فروش، حسابدارِی، طراحی، خدمات پس از فروش و … است به گونهای که بتوانند تجربه واحدی را به مشتری ارائه کنند
.
آمادگی جهت سازگاری
هنگامی که شما درک روشن و واضحی از مشتری و تجربه آنها دارید، بهترین سیستم را متناسب با نیازها و تجربیات آنها انتخاب میکنید. سفارشی سازی نرم افزار های CRM قطعا ممکن است اما میتواند هزینه سنگینی داشته باشد. مزیت داشتن یک نگاشت واضح و روشن از تجربه مشتری و اهدافی برای آن نگاشت این است که شما هر چیزی که واقعا مهم است و قابل تنظیم باشد را خواهید دانست. نه تنها این این حس وضوح و اولویت به شما در انتخاب یک نرم افزار CRM کمک خواهد نمود بلکه به شما امکان سرمایهگذاری مالی هوشمند و همچنین سنجش مزایا و هزینههای سفارشی سازی یک سیستم CRM را خواهد داد
.
سازگاری از جمله ویژگیهای اصلی یک نرم افزار مناسب است. به عبارتی سیستم کاری هموار و در راستای عملیات کارکنان و ساختار سازمانی را سازگاری گویند. سازمانها روی دادههای قابل استفاده در جهت نیازهای سیستم های اطلاعاتی خودشان تمرکز میکنند و سازگاری حکم تمرکز دادهها را در سازمان داراست . در سازمانی که سیستمهای اطلاعاتی آن سازگار نباشد، در تمرکز دادهها دچار مشکل خواهد شد. قرار دادن به موقع اطلاعات دقیق در اختیار تصمیمگیرندگان موضوعی است که میبایست توسط کاربر مشخص شود و اگر اطلاعات به صورت دقیق و در زمان مناسب ارایه نگردد، ممکن است در زمان دیگری سودمند واقع نگردد یا حداقل سودمندی را داشته باشد
.
آموزش،آموزش،آموزش
همواره قویترین سیستم، پیچیدهتر از آن است که بدون آمزوش بتوانید از آن استفاده کنید. به یاد داشته باشید که مهارتهای فنی یا مهارت دانشی در کاربرد یک نرم افزارCRM اغلب با مهارتهایی اضافه میشوند که در فروش، بازاریابی نیاز است. افراد سیستمهای فناوری را به شیوههای مختلف یاد میگیرند. بهترین شیوه جهت دریافت هر آموزشی این است که سعی کنید تا به شیوههای یادگیری متفاوت خود را انطباق دهید اما هر کس را پاسخگوی فعالیتهایشان قرار دهید
کارکنان به آمزوش های مهارتهای خدمت به مشتری و اهداف و عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری نیاز دارند تا برای تغییرات تکنولوژیکی که در طرز کار آنها روی میدهد آماده شوند. جمعآوری اطلاعات ورودی کارکنان جهت تعیین ارزیابی پروسه کاری آنها حائز اهمیت است.از آنجایی که حیاتیترین جنبهی مدیریت ارتباط با مشتری، برقراری ارتباط با مشتری میباشد و کارکنان کسانی هستند که این رابطه را آغاز و ایجاد میکنند، آنها میبایست از چگونگی تعامل با مشتریان، نفوذ در میان آنها و ارائه خدمت به مشتریان خود به خوبی آشنایی داشته باشند
مهم تر از قابلیتها و عملکرد، راز کاربرد صحیح و موفقیت آمیز سی آر ام در افراد پیرامون شماست. از خلاقیتهای آنها استفاده کنید تا مانند یک مشتری فکر کنند، خلاقیت آنها کمک میکند تا راهکار CRM خوبی را یافته و خودشان را از طریق اطمینان از انطباق فناوری منضبط کنند. این سه رویکرد تضمین کننده اثربخشی CRM در سازمان شما خواهد بود
اهداف استراتژیک در تجارت الکترونیک
به کارگیری و استقرار موفقیتآمیز تجارت الکترونیک به وجود یک برنامه و استراتژی مدون و مشخص نیازمند است. بدون وجود استراتژی مناسب تجارت الکترونیک ممکن است کلیه تلاشهای شرکت در راستای استقرار تجارت الکترونیک با شکست مواجه شده و ضمن اتلاف منابع مالی، انسانی و زمانی حتی بقای سازمان نیز با تهدید روبهرو شود. گام اولیه و اساسی تدوین استراتژی بدون شک تدوین و طراحی اهداف استراتژیک تجارت الکترونیک در چارچوب سلسله مراتب اهداف یعنی چشم انداز، رسالت و اهداف بلندمدت و کوتاهمدت سازمانی است. در این مقاله برمبنای فرایند برنامه ریزی استراتژیک، اهداف استراتژیک این فرایند در چارچوب چشماندازها، رسالت و اهداف برای فعالیت در محیط الکترونیک تشریح می شود
.
موج تجارت الکترونیک تقریبا همه شرکتها را در تمامی اقتصادها تحت تاثیر قرار داده است و این شرکتها ناگزیر از ورود به عرصه تجارت الکترونیک هستند. گام اولیه و اساسی تدوین استراتژی بدون شک تدوین وطراحی اهداف استراتژیک تجارت الکترونیک است. اهداف استراتژیک تجارت الکترونیک همانند یک چراغ راهنما، تمامی تلاشها و اقدامات را در راه استقرار مناسب تجارت الکترونیک و کسب مزیت رقابتی در عرصه دنیای الکترونیک را تسهیل می کند. با عنایت به اهمیت وجود اهداف استراتژیک تجارت الکترونیک در این مقاله به چگونگی تدوین این اهداف پرداخته می شود.
چشم انداز تجارت الکترونیک
یکی از مهمترین وظایف مدیران عالی سازمان و متصدیان تدوین استراتژی تجارت الکترونیک، تعیین چشمانداز تجارت الکترونیک سازمان است. چشم اندازهای برتر و عالی تجارت الکترونیک چیزی فراتر از اهداف تجاری و یا درآمدی را منعکس می کنند. چشم اندازهای قوی و مناسب کارکنان را هماهنگ کرده و سرمایه گذاران را به سرمایه گذاری بیشتر در سازمان تشویق میکند. وجود چشم انداز قوی، کارا و مناسب علائمی را به بازار می فرستد که نشاندهنده توانایی سازمان جهت کسب رهبری بازار و تسلط بر بازار است (RAYPORT & JAWORSKI, 2002, PP 15-16). میلر (1996,PP 40-42) در تعریف چشمانداز بیان می دارد که چشم انداز مقصد نهایی است که جامع، گسترده و آینده نگر است. چشم انداز آرزوهای آینده سازمان را نشان می دهد و ابزارهای رسیدن به آن را مشخص می کند. به عبارت دیگر چشم انداز وضعیت ممکن و مطلوب آینده سازمان است. سازمان با تدوین چشمانداز تجارت الکترونیک وضعیت موردنظر و مطلوبی را که قصد دارد در آینده به آن برسد را مشخص می کند و جایگاه خود را در بازار الکترونیک روشن می سازد. نقش چشم انداز را در تعیین وضعیت مطلوب آینده سازمان را می توان درقالب شکل (1) مشاهده کرد
.
همانگونه که در شکل (1) مشاهده میشود در زمان فعلی (وضعیت موجود) که وضعیت سازمان را در مقطع زمانی (TO) نشان می دهد سازمان موقعیت مشخصی در بازار الکترونیک دارد. ممکن است درحال حاضر سازمان فقط یک وب سایت داشته باشد و هیچگونه فروش اینترنتی نداشته باشد و جزء پیروان و رقبای کم اهمیت بازار الکترونیک تلقی شود. سازمان با تدوین استراتژی مناسب تجارت الکترونیک تلاش می کند که به وضعیت مطلوب در زمان موردنظر (TN) دست یابد
.
استراتژی تجارت الکترونیک به عنوان یک وسیله و ابزار در راستای تحقق اهداف استراتژیک تجارت الکترونیک و ازجمله تحقق چشم انداز تجارت الکترونیک عمل می کند. وضعیت مطلوب نشان دهنده آرزوها و خواسته های سازمان درمورد چگونگی موقعیت آینده خود در بازار الکترونیک است که ازطریق اجرای استراتژی تجارت الکترونیک تحقق می یابد. برای مثال شرکت سیسکو چشم انداز خود را بدین صورت تدوین نموده است: تغییر روشی که کار میکنیم، زندگی می کنیم بازی می کنیم و یاد می گیریم.
رسالت تجارت الکترونیک
رسالت سازمان که از آن به عنوان مأموریت و بیانیه رسالتی یاد می شود بیان می کند که سازمان چه چیزی را برای جامعه تولید میکند. رسالت سازمانی اهداف بنیادی منحصر به فرد سازمان را تعیین و سازمان را از سایر سازمانها متمایز و جهتگیری سازمان را مشخص می کند (MOHAMMED.2002,P34). رسالت سازمان هدف سازمان و یا دلیل وجودی آن را بیان می کند (WHEELEN & HUBGER, 2000, P6). رسالت سازمان ضمن اینکه چشم انداز سازمان را عینی و ملموس می کند اعتقادات و جهت گیریهایی را که مدیران دوراندیش سازمان درنظر دارند مشخص می کند (MILLER, 1996, P44-45). رسالت سازمانی تجارت الکترونیک باید چهار عنصر زیر را دربرگیرد
:
1 – تعهد سازمانی به ذینفعان در بازار الکترونیک
سازمان باید انتظارات دینفعان متعدد از قبیل کارکنان، مدیریت و سرمایه گذاران را از تجارت الکترونیک مشخص کرده و خود را ملزم به تحقق آن بدانند. برای مثال سازمان باید امنیت شغلی کارکنان، بهبود ارزیابی عملکرد و تامین نرخ بازده موردانتظار را به عنوان انتظارات ذینفعان در بازار الکترونیک لحاظ کند
.
2 – حوزه کسب و کار
سازمان در رسالت تجارت الکترونیک خود باید محدوده و قلمرو فعالیت خود را در بازار الکترونیک مشخص کند. آیا سازمان قصد دارد در حوزه B2C فعالیت کند یا B2B و یا هر دو؟ اگر شرکت در چندین کسب و کار شرکت کند تاچه حد قصد دارد هریک از کسب و کارهای خود را به صورت الکترونیک تبدیل کند؟ آیا شرکت قصد دارد فقط خدمات پس از فروش و مدیریت ارتباطات با مشتری را تامین کند یا اینکه درصدد است مبادلات و حملونقل دیجیتال و اینترنتی را نیز پیگیری کند؟
3 – منابع مزیت رقابتی تجارت الکترونیک
سازمان باید منابع و مهارتهایی را که سبب ایجاد مزیت رقابتی در بازار الکترونیک می شوند را مشخص کند. اگر سازمان از منابع مالی کافی برای تامین هزینه های استقرار و نگهداری تجارت الکترونیک برخوردار باشد، کارکنان آشنا با مفاهیم و اصول تجارت الکترونیک داشته باشد، ازمارک قوی، معروف و معتبر برخوردار باشد و محصولات آن قابلیت تبدیل دیجیتال داشته باشند و از قابلیت دیجیتال بالایی برخوردار باشند، سازمان می تواند در بازار الکترونیک به مزیت رقابتی دست یابد. نکته مهم این است که بازار الکترونیک و اینترنتی به خودی خود و فینفسه مزیت رقابتی تلقی نمی شوند
.
4 – تصویر آینده سازمان به بازار الکترونیک
در رسالت تجارت الکترونیک سازمان، باید تغییرات محیط قانونی، رقابتی، اقتصادی و فناوری موردتوجه قرار گیرد. محیط فناوری به دلیل اهمیت حیاتی آن و تدارک زیرساختارهای بازار الکترونیک ازتوجه و اهمیت ویژهای برخوردار است.
ابل (ABELL, 1993) اهمیت تدوین رسالت سازمانی را در سه مورد زیر معرفی می کند:
1 – رسالت سازمان منطق روشنی از اهداف سازمان برای کارکنان ارائه می کند.
2 – رسالت سازمان منطق روشنی از کسب و کار صنعتی که سازمان در آن فعالیت می کند عرضه می نماید.
3 – رسالت سازمان استراتژی فعلی کسب و کار سازمان و جهت گیری آینده آن را بیان می کند.
رسالت تجارت الکترونیک دلیل وجودی و فلسفه حیات سازمان را در بازار الکترونیک مشخص می کند برخلاف چشم انداز تجارت الکترونیک که حالت آیندهنگر دارد رسالت حالنگر است و به زمان حال توجه دارد.
رسالت سازمانی در عرصه بازار الکترونیک سنگ بنای استراتژی تجارت الکترونیک بوده که در زمان TO (حال حاضر) وجود دارد. سازمان برمبنای رسالت تجارت الکترونیک و با استفاده از استراتژی تجارت الکترونیک درصدد رسیدن به چشم انداز مطلوب تجارت الکترونیک در زمان آینده (TN) است. در این قسمت سه نمونه از رسالت شرکتهای فعال در تجارت الکترونیک مطرح می شوند.
رسالت شرکت آ،او.ال: ایجاد یک رسانه جهانی که به اندازه تلفن و تلویزیون برای زندگی مردم حیاتی بوده و حتی از آنها نیز ارزشمندتر است.
رسالت شرکت ای.بی: ما به مردم کمک می کنیم تا از هر نقطه از جهان هر چیزی را با هم مبادله کنند. ما به تقویت تجربیات اینترنتی همه افراد (فروشندگان، شرکتهای کوچک، جستجوگران اقلام منحصر به فرد و...) ادامه خواهیم داد.
رسالت شرکت مانستر: مانستر خود را متعهد به رهبری بازار ازطریق عرضه فناوریهای نوآورانه جدید و خدمات برتر می داند که امکان اعمال کنترل بیشتری را به مشتریان (جویندگان شغل) و شرکتها برای فرایند استخدام و کارمندیابی فراهم می سازد.
اهداف
سازمانهایی که قصد تدوین استراتژی تجارت الکترونیک دارند باید پس از تدوین و تعیین چشم انداز و رسالت، اهداف تجارت الکترونیک موردنظر خود را مشخص کنند. اهداف نشان دهنده نتایج نهایی فعالیتهای برنامه ریزی شده سازمان هستند (HUNGER & WHEELEN, 2000, P6). منظور از تعیین اهداف و هدف گذاری تبدیل چشمانداز و رسالت سازمانی به اهداف عملکردی معین و خاص است (THOMPSONS & STRICKLAND, 2003, P9). اهداف تجارت الکترونیک، مقاصد نهایی فعالیتهای تجارت الکترونیک بوده و قابل اندازه گیری هستند. صفت مشخصه اهداف تجارت الکترونیک کمیت پذیری آنها است به نحوی که ملموس و عینی باشند
برخلاف چشم انداز و رسالت تجارت الکترونیک که حالت کیفی داشته و ازنظر کمیت پذیری مبهم هستند، اهداف تجارت الکترونیک را می توان برحسب معیارهای مناسب به صورت عدد و رقم تبدیل کرد.
سابان (SABAN,2001) اهداف عمده تجارت الکترونیک را در سه طبقه زیر خلاصه می کند
1 – بهبود فرایندها: هدف تجارت الکترونیک می تواند حذف فرایندهای زاید و یا بهبود فرایندهای موجود باشد. 3/68 درصد شرکتهای به کارگیرنده تجارت الکترونیک، بهبود فرایندها را به عنوان یکی از اهداف خود قرار داده اند
2 – مهار هزینه ها: گاهی اوقات هدف تجارت الکترونیک کاهش هزینه و بهبود کارایی است. 1/17 درصد شرکتها هزینهها و افزایش کارایی را به عنوان هدف تجارت الکترونیک قرار داده اند
3 – درآمدزایی: در بعضی موارد هدف از استقرار تجارت الکترونیک افزایش فروش و درآمدزایی است. برای مثال شرکت «میبری» در سال 1997 فقط از فروش سالانه ای معادل دو میلیون دلار برخوردار بود اما بعد از به کارگیری اینترنت برای انجام فروش اینترنتی این رقم در سال 2000 به هفت میلیون دلار رسید (DENNIS, 2000).
هرکدام از این سه هدف کلی خود از مجموعه ای از اهداف فرعی و جزیی تشکیل شده اند. مجموعه این اهداف جزیی در جدول (1) نشان داده شده است.
سازمانها در تکنولوژی اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی سرمایه گذاری می کنند تا اهداف متفاوت مدیریت را برآورده سازند. اهداف مدیریتی از سرمایه گذاری در تکنولوژی اطلاعات و تجارت الکترونیک را می توان در سه دسته زیر بیان کرد (WEILL, 1995)
1 – اهداف مبادله ای: در این حالت سرمایهگذاریها درصدد خودکار کردن رخدادهای مالی مثل حقوق و دستمزد، حسابهای دریافتنی و سفارش گیری هستند. این نوع سرمایهگذاریها هزینه های نیروی کار و مدیریت را کاهش داده و کارایی را بالا می برد
2 – اهداف استراتژیک: در این حالت هدف از سرمایه گذاری کسب مزیت رقابتی و افزایش سهم بازار از طریق رشد فروش است. هدف این سرمایه گذاریها بیشتر گسترش و رشد شرکت است تا کارایی
3 – اهداف اطلاعاتی: در این وضعیت هدف ایجاد یک زیرساختار اطلاعاتی است تا سازمان را مدیریت کند. این اهداف درصدد انجام وظایف مدیریتی مثل کنترل، بودجهبندی و برنامه ریزی بوده و ارتباطات، حسابداری و تجزیه وتحلیل را توانمند میسازد. دان و دان (DAN&DAN, 2000, PP 134-135) نیز اهداف تجارت الکترونیک را در پنج طبقه زیر معرفی می کند
1 – رابطه سازی: هدف شرکت ممکن است برقراری ارتباطات نزدیکتر، مستحکمتر، پایدارتر و همه جانبه با مشتری باشد. این کار ازطریق پست الکترونیک امکانپذیر میشود
2 – حضور بین المللی: تولیدکننده ممکن است با استفاده از تجارت الکترونیک درصدد ورود به بازارهای جهانی و بازاریابی صادرات باشد
3 – کاهش هزینه های ارتباطی در بلندمدت: شرکت ممکن است درصدد کاهش هزینه های انجام فعالیتهایی مثل تبلیغات و ترفیع باشد زیرا تبلیغات اینترنتی هزینه های کمتری نسبت به تبلیغات سنتی و کاغذی دارد
4 – ارائه خدمات به یک جامعه یا گروه خاص: شرکت ممکن است ازطریق تجارت الکترونیک درصدد توجه به یک بخش خاص بازار باشد و بر آن قسمت تمرکز کند
5 – دسترسی به بازارهای جدید: یکی از اهداف شرکتها از به کارگیری تجارت الکترونیک دسترسی به بازارهای جهانی به عنوان بخشی از فرصتهایی است که اینترنت ارائه می کند
یکی از دلایل افت و ناکامی شرکتهای دات کام در طی سالهای 2000 و 2001 نبود شاخص واضحی از سودآوری تجارت الکترونیک است (BIDGOLI, 2002, P43) به همین دلیل حاصل نهایی تجارت الکترونیک باید به عنوان سود خود را نشان دهد. باتوجه به این مطلب در تعیین اهداف تجارت الکترونیک می توان از معادله سود استفاده کرد. براساس معادله سود، سود شرکتها از کم کردن هزینه ها از درآمد حاصل می شود. تجارت الکترونیک باید سودآوری خود را نشان دهد و بدین منظور می توان دو هدف کلی برای تجارت الکترونیکی شناسایی نمود
1 – اهداف کاهش هزینه ها: تجارت الکترونیک قابلیت کاهش هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی (اداری و پشتیبانی) را دارد. تجارت الکترونیک به دلیل افزایش سرعت، دقت و بهبود ارتباطات بین بخشهای داخلی و خارجی هزینههای عملیاتی را کاهش می دهد. ازطریق تجارت الکترونیک مدیریت زنجیره عرضه بههنگام و کارا می شود و شرکت قادر خواهدبود دروندادهای لازم را برای تولید محصولات با قیمت کمتر و کیفیت بهتر تهیه کند.
شرکت میتواند با دسترسی به عرضه کنندگان متعدد پایین ترین قیمت و بالاترین و بهترین شرایط را برای خرید مواد و قطعات پیدا کند. تجارت الکترونیک قادر به کاهش هزینه های غیرعملیاتی سازمان را نیز هست، چرا که شرکت میتواند با مراجعه به انواع بانکها و موسسات مالی و اعتباری وجوهات مالی لازم را با کمترین نرخ و بهترین شرایط بیابد.
شرکتها همچنین می توانند نیروی انسانی موردنیاز خود را با بهترین قابلیت و آمادگی پیدا کرده و به کار گیرند. یکی از مهمترین کاربردهای تجارت الکترونیک که سبب کاهش هزینه های عملیاتی می شود تامین منابع از خارج است. تجارت الکترونیک با حذف کاغذ و فرمهای کاغذی صرفه جوییهای عظیمی حاصل می کند. تجارت الکترونیک با خودکار کرد برخی فرایندها سبب کاهش هزینه های نیروی انسانی می شود. تجارت الکترونیک همچنین باعث کاهش هزینه های بازاریابی و تبلیغات می شود
2 – اهداف افزایش درآمد: تجارت الکترونیک محدودیتهای ورود به صنعت را پایین می آورد و امکان کسب بازارهای جدید و دستیابی به مشتریان جدید و حتی مشتریان رقبا را نیز فراهم می کند. با استفاده از تجارت الکترونیک امکان بازاریابی صادراتی و صادرکردن محصولات برای شرکتها سادهتر می شود. تجارت الکترونیک باتوجه به مؤلفه مشتریان به چهار طریق درآمد شرکت را بالا می برد
1 – افزایش تعداد دفعات خرید مشتریان
2 – جذب مشتریان رقبا و خصوصا رقبایی که از تجارت الکترونیک استفاده نمی کنند
3 – دستیابی به مشتریان جدید
4 – مطالبه قیمتهای بالاتر از طریق متمایز ساختن و سفارشی کردن محصولات موردنظر مشتریان
مغازههای اینترنتی هفت روز هفته و 24 ساعته شبانه روز باز بوده و امکان خرید از آنها درهر لحظه از زمان وجود دارد این نکته که در تجارت الکترونیک به قانون 7/24 مشهور است سبب افزایش خرید مشتریان و افزایش درآمد شرکت می شود.
نتیجه گیری
یکی از مهمترین مراحل در فرایند برنامه ریزی استراتژیک تجارت الکترونیک تعیین اهداف استراتژیک است. سازمان هدف، گیج و بی هدف به سوی پایانی نامعلوم گام برمی دارد. نمی توان فرد یا سازمانی را متصور شد که بدون داشتن هدفهایی روشن به موفقیتهایی دست یافته باشد. با ورود ابزارهای الکترونیک به عرصه تجارت سازمانها باید نتایج موردانتظار خود را از فعالیتهای الکترونیک در چارچوب چشم اندازها، رسالت و اهداف تعیین کرده تا موفقیت و بقای سازمان تضمین شود. نکته مهم در برنامه ریزی راهبردی تجارت الکترونیک، استقرار براساس نیاز است. به عبارت دیگر استقرار تجارت الکترونیک نباید صرفا به عنوان یک مد در بین سازمانها معرفی شود. استقرار تجارت الکترونیک نیازمند سنجش زیرساختهای نرم و سخت سازمان، تعیین اهداف راهبردی، تدوین و انتخاب راهبردها و درنهایت اجرا و کنترل نتایج است
.
باید ها و نباید ها در تبلیغات
ـ بایدها :
۱) مطالب طنز یا خنده آور باید مرتبط با کالا باشد.
۲) در اوایل تبلیغ مخاطب را با طنز آشنا کنید و بعد اگر می توانید از آن خارج کنید.
۳) از طنز یا مطالب خنده آور برای بیان نقاط قوت کالا استفاده کنید.
۴) تبلیغ باید ملیح باشد نه مسخره.
۵) مطالب طنز یا خنده آور باید ساده و همه فهم باشد.
۶) پیام خنده و پیام تبلیغ باید یکپارچه باشد.
ـ نباید ها:
۱) در تبلیغ، جک یا لطیفه تعریف نکنید چون خیلی سریع بی مزه می شود.
۲) هیچ گاه کالا را به تمسخر و خنده نگیرید.
۳) از پایان بندیهایی که موجب تعجب مخاطب می شود، پرهیز کنید چون این اتفاق فقط یک بار شیرین است و دفعات بعد برای مخاطب برای ماجرا معلوم می شود.
۴) مطلب طنز یا خنده آور نباید چندان سخت باشد که مخاطب نتواند به راحتی آن را درک کند.
۵) مطلب طنز یا خنده آور نباید کالا را تحت الشعاع قرار دهد.
۶) هر کجا که نمی دانید باید از چه جاذبه و یا تیزری استفاده کنید، سریع سراغ تبلیغ طنزآلود و خنده آور نروید.
ـ جاذبه ترس:
بازاریابان برخی از مواقع، در پیامهای تبلیغاتی از جاذبه ترس استفاده می کنند تا از این طریق در مخاطب نگرانی به وجود آورند و آنها را تحریک به انجام یا عدم انجام کاری کنند. امروزه مطالعات نشان داده است که پیامهای ترس آور می تواند اثربخش باشد مشروط بر این که کارشناس تبلیغ بداند ترس چگونه عمل می کند. کارشناس تبلیغ قبل از استفاده از تبلیغ با جاذبه ترس باید از نحوه عمل این نوع تبلیغ، میزان استفاده از آن و واکنشهای متفاوت مخاطبان نسبت به آن اطلاع حاصل کند. همچنین در تبلیغ با محتوای ترس هنگامی که در پیام، توصیه های خاص و یا اقدامهای ویژه ای برای فرد ارایه می شود به بهترین نحو تاثیر می گذارد.
برای اینکه تبلیغ با محتوای ترس، اثربخش گردد، پیام تبلیغ باید یک یا چند مورد از انواع اطلاعات زیر را در برگیرد. این اطلاعات به قرار زیر است:
۱) دستورالعمل و توصیه های خاص در خصوص این که چگونه باید با موضوع ترس آور روبه رو شده و یا آن را کاهش داد.
۲) عنوان شود که چگونه رعایت اصول مزبور مشکل را حل خواهد کرد.
۳) از ارایه پیامهای به شدت ترس آور خودداری شود؛ زیر ترس بالا در مخاطب نتیجه منفی مغایر با آنچه مورد نظرارایه کننده پیام است می گذارد.
۴) به مخاطبانی که از سطح آگاهی اندکی برخوردارند و یا عزت نفس کمی دارند، پیامهای بسیار رعب آور نباید ارایه شود.
۵) مشکل باید به سرعت در تبلیغ حل شود تا نگرانی مخاطب سریع کاهش یابد.
ـ جاذبه اخلاقی:
این نوع جاذبه بر تشخیص مخاطبان درباره درست یا غلط بودن چیزی تکیه می کند. از جاذبه اخلاقی وقتی استفاده می شود که هدف، وادار کردن مردم به حمایت و طرفداری از پاره ای از مسایل اجتماعی است.
● تکنیک های اجرایی تبلیغ
گام بعدی در تهیه آگهی تبلیغاتی انتخاب تکنیهای اجرایی تبلیغ است؛ در این مرحله تهیه کننده آگهی تبلیغاتی باید توجه خود را معطوف به چگونگی اجرای تبلیغ کند؛ بعبارت دیگر وی باید بررسی کند که چگونه جاذبه ای را که برای تبلیغ در نظر گرفته شده است به تصویر بکشد و از چه تکنیکی برای به تصویر کشیدن آن استفاده کند. پیام تبلیغاتی یا جاذبه تبلیغاتی به اشکال متعددی می تواند ارایه شود که برخی از مهمترین این تکنیکها در زیر آورده شده است:
▪ موزیکال:
در این سبک یک یا چند نفر یا چند شخصیت کارتونی نشان داده می شود که مشغول خواندن آوازی درباره یک کالا هستند. دلیل اصلی استفاده از این شیوه این است که به خاطر سپردن و یادآوری اشعار و ترانه ها ساده است و به راحتی در ذهن حک می شود.
▪ ارایه تاییدیه:
در این روش از یک منبع دوستی داشتنی و قابل اعتماد برای تایید کالا استفاده می شود. دراین خصوص هم از افراد شهیر و هم افراد غیرمشهور می توان استفاده کرد. البته بینندگان بیشتر تحت تاثیر افراد مشهور قرار می گیرند.
▪ داستان گویی:
در این تکنیک، بخش گفتاری بر روی تبلیغ خوانده می شود و گوینده مشهود نیست.
▪ مستندات علمی:
در این شیوه مدارک مستند یا تحقیقاتی ارایه می شود که نشان می دهد مارکهای کالای موضوع آگهی نسبت به یک مارک یا چند مارک تجاری دیگر بهتر است، یا بیشتر مورد پسنده واقع شده است.
▪ تبلیغ دوتکه:
در این شیوه دو تبلیغ به هم مرتبط از یک شرکت (معمولاَ هر کدام ۱۵ ثانیه) که یک خط متصل عقیده ای را دنبال می کند طراحی می شود و هنگام پخش از تلویزیون در بین این دو تبلیغ یک تبلیغ کاملاَ جداگانه از محصول دیگر مربوط به شرکت دیگر پخش می گردد که هیچ ربطی به شرکت و محصول ندارد. به عبارت دیگر در این شیوه به پخش تلویزیون گوشزد می شود که نخست ۱۵ ثانیه اول از تبلیغات ما را پخش کند و سپس بعد از آن تبلیغ یک شرکت دیگر را قرار دهد و سپس بعد از آن مجدداَ قسمت دوم تبلیغ شرکت ما پخش شود.
▪ شایستگی فنی:
در این شیوه تواناییهای فنی شرکت در تولید کالا ارایه می شود. استفاده از تکنیک «شایستگی فنی» اغلب در مورد لوازم برقی به کار گرفته می شود.
▪ نمای نزدیک:
در این شیوه تلویزیون اساساَ رسانه ای برای خلق تصاویر نمای نزدیک است. نمای نزدیک می تواند مورد استفاده شرکتها، رستورانها تولید کننده انواع غذاهای پخته و نیز پیتزا فروشی ها برای نشان دادن غذاهایشان از نزیک جهت ایجاد اشتها در بیننده به کار گرفته شود.
▪ رتوسکوپ:
در این تکنیک سکانس های انیمشین و واقعی به شکل جداگانه تهیه شده و سپس دورهم ترکیب می شود. مثلاَ یک پسربچه واقعی ممکن است به نمایش درآید که در حال خوردن صبحانه است و در عین حال یک حیوان به شکل کارتون روی شانه های او در حال بالا و پایین پریدن است و با او صحبت می کند.
▪ مقایسه:
در این شیوه کالاهای شرکت خود با کالاهای شرکت رقبا مقایسه می گردد و با مقایسه یک کالا با کالای دیگر سئوالهای بیننده پاسخ داده می شود.
▪ حل مشکل:
در این شیوه جنبه مشکل گشا بودن کالا نمایش داده می شود.
▪ فرد سخنگو:
در این تکنیک، فردی در جلوی دوربین به نمایش درمی آید و او به طور مستقیم محتوای تبلیغ را برای مخاطب بازگو می کند. فرد ممکن است مستقیماَ کالا را نشان دهد و یا بر روی تصویر در خصوص آن کالا و جنبه ها و مزایای مختلف آن صحبت کند. در این تکنیک باید توجه کرد که فرد سخنگو و ارایه کننده تبلیغ باید فردی دوستی داشتنی باشد و از نظر چهره به گونه ای باشد که اعتماد مخاطب را جلب کند. البته نباید این فرد کالا را تحت الشعاع قرار دهد. زیرا هدف ارایه کالاست نه آن فرد.
▪ سبک زندگی:
دراین شیوه مناسبت یک کالا با سبک زندگی نشان داده می شود. برای مثال یک آگهی درباره مواد لبنی همزمان با این که مردانی را در حال ورزش نشان می دهد، نقش مصرف شیر در ایجاد یک زندگی فعال و توام با سلامتی را گوشزد می کند.
▪ برشی از زندگی روزمره:
روش برشی از زندگی روزمره یک شیوه دراماتیک قدیمی است که در آن بازیگران داستانی را به نمایش می گذارند و استفاده کننده مارک کالای تبلیغی، قهرمان داستان است. بیشتر تبلیغاتی که با این تکنیک ارایه می شود در ابتدا با یک مشکل شروع می شود که در نهایت مارک کالای شرکت تبلیغی به عنوان راه حل ارایه می شود.
▪ انیمیشن (نقاشی متحرک):
یکی دیگر از شیوه های ارایه پیام، استفاده از نقاشی متحرک است که متداولترین شکل آن، ارایه آن در قالب کارتون است که در میان بچه ها مطبوع و خوشایند به نظر آید و در بین همه سنین شهرت یابد.
▪ سریال (مجموعه تبلیغ):
در این شیوه مجموعه تبلیغاتی به دنبال هم و در قالب یک مبارزه تبلیغاتی پخش می گردد و در واقع هر تبلیغ داستانی را که در تبلیغ قبل بوده است را دنبال می کند.
▪ خیال پردازی:
این سبک درباره کالا یا مصرف آن ، خیال و رویا ایجاد می کند.
▪ حالت یا ذهنیت پردازی:
در این روش، از ترکیب چند روش استفاده می شود. هدف اصلی در این روش به وجو آوردن ذهنیت و یا حالت خاصی برای کالایی است که قصد فروش آن را داریم. در واقع در این سبک در اطراف کالا حالت یا ذهنیتی ایجاد می شود نظیر زیبایی، عشق، محبت یا امنیت و آسایش و هیچ گونه سخنی به جز در قالب توصیه درباره کالا به میان نمی آید.
افزایش فروش، از مهمترین اهداف تبلیغات
تبلیغات فن فروشندگی است؛ کلودهاپکینز در این خصوص مواردی که یک آگهی را موفق می کند، می نویسد :
«درک درست تبلیغات یا حتی آموزش اصول و مبانی آن، باید با دیدی صحیح آغاز شود، تبلیغات فن فروشندگی است. اصول آن اصول فن فروشندگی است. موفقیت ها و شکست ها، در این دو حیطه، بر اثر دلایلی مشابه پدید می آیند. پس هر پرسش تبلیغاتی باید طبق استانداردهای فروشندگی پاسخ داده شود. بر این نکته تاکید می کنم. تنها هدف تبلیغات، افزایش فروش است. سودآوری یا عدم سودآوری آن به میزان فروش بستگی دارد. تبلیغات برای ایجاد یک تاثیر کلی نیست؛ برای ثبت نام شما در اذهان مردم نیست. برای کمک به فروشندگان دیگر شما نیست. با آن مثل یک فروشنده رفتار کنید. آن را مجبور به توجیه خود کنید. آن را با دیگر فروشندگان مقایسه کنید. هزینه و نتیجه را حساب کنید. بهانه ای را از یک فروشنده خوب نمی پذیرید، از آن هم نپذیرید. آنگاه چندان به خطا نخواهید رفت.»
وظیفه مهم تهیه کننده آگهی انتقال نکات فروش به مزایایی است که برای خریدار دارد و آگهی دهنده همیشه باید در موقع تهیه آگهی، خودش را به جای خریدار بگذارد و متوجه باشد که آگهی را از درون چشم خریدار که جنس را می خرد تهیه نماید نه از نظر تولید کننده جنس که می خواهد جنس خود را به فروش برساند. پس اولین اصل در تهیه آگهی تبلیغاتی جلب اعتماد مشتری با آموزش صادقانه است
مهمترین اصل در تبلیغات، تاکید بر منافع مصرف کننده است. وقتی یک آگهی یا نامه تبلیغاتی می نویسد، هشدار جی آبراهام را به یاد داشته باشید:
«این واقعیت را در نظر داشته باشید که مردم به بزرگی شما هیچ اهمیتی نمی دهند. تنها چیزی که برای آنها مهم است نوع سود، مزیت، خدمت، یا بهبود شخصی ویژه ای است که ارایه می دهید. شما چگونه زندگی آنها را بهبود خواهید بخشید؟ شما چگونه زندگی راحت تری برای آنان ارایه خواهید دید؟ آیا آنها را خوش قیافه تر خواهید ساخت؟ آیا آنها را ثروتمندتر خواهید کرد؟ آیا می خواهند بدانند شما از چه طریقی کیفیت، ارزش، لذت، سودآوری را در زندگی آنها بهبود خواهید بخشید. بازاریاب های معدودی واقعاَ به این نکته پی برده اند! مردم اهمیت نمی دهند شما چه می خواهید! تمام کارهایی که در تبلیغات، در بازاریابی، در فروش انجام می دهید باید تنها اطلاع رسانی این نکته باشد که شما به چه طریقی به مشتریان فعلی و آتی خود سود خواهید رساند.
● چگونه یک آگهی تبلیغاتی بسازیم؟
الف) اولین قدم برای تهیه آگهی جمع آوری اطلاعات لازم برای نوشتن متن آگهی است. اطلاعاتی که تهیه کننده آگهی باید در مورد کالا کسب نماید با پاسخ دادن به هفت پرسش زیر می توان کسب نمود:
۱) چه لوازم و مواد و عواملی در جنس به کار رفته است؟
۲) به چه خوبی ساخته شده است؟
۳) چه استفاده ای دارد؟
۴) چگونه با کالای رقبا مقایسه می شود؟
۵) وسیله شناسایی کالا در فروشگاه چیست؟
۶) قیمت کالا چقدر است؟
۷) حقایق مهم درباره خریداران احتمالی؟.
ب) دومین قدم کسب اطلاعاتی درباره مصرف کنندگان کالای مورد نظر است. تهیه کننده آگهی می تواند با پاسخ به چهار پرسش زیر ، اطلاعاتی در مورد مصرف کننده کسب نماید:
۱) جنس آیا به وسیله مردان- زنان یا هر دو مصرف می شود؟
۲) چه سنینی بیشتر مصرف می کنند؟
۳) درآمد مصرف کننده جنس در چه حدود است؟
۴) چه کسانی در تصمیم خرید نفوذ دارند؟
ج) گام سوم در تهیه آگهی این است که تهیه کننده آگهی به محل سکونت افراد مورد نظر خود توجه کند؛ زیرا محلی که افراد در آن سکونت دارند در طرز زندگی آنها و مصرف جنس مورد آگهی موثر می باشد.
گام چهار در تهیه آگهی تبلیغاتی، تحلیل اطلاعات جمع آوری شده در مراحل قبلی است؛ پس از آنکه تهیه کننده آگهی تمام حقایقی را که به آن احتیاج دارد جمع آوری نمود و در دسترس او قرار گرفت، آن وقت وظیفه او این است که ببیند از بین اطلاعات جمع آوری شده از چه نکات مهم و موثری برای استفاده در آگهی و فروش جنس می تواند استفاده نماید.
پس از اینکه تصمیم گرفته شد از چه موضوعی در تبلیغ باید استفاده گردد نوبت به آن می رسد که مشخص کنیم پیام و منبع پیام باید دارای چه ویژگیهایی باشد. منبع پیام به طور خلاصه باید ویژگیهای زیر را دارا باشند:
۱) اعتبار منبع
۲) جذابیت فیزکی و ظاهری ،
۳) مورد علاقه مخاطب بودن
۴) معنادار بودن منبع.
د) گام بعدی در تهیه آگهی تبلیغاتی استفاده از جاذبه های تبلیغاتی در پیام تبلیغی است؛ هر پیام تبلیغاتی برای اینکه بتواند مخاطب را به سوی محتوای پیام خود جلب کند، از یک نوع جاذبه استفاده می کند. متداولترین جاذبه هایی که در پیامهای تبلیغاتی مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از:
ـ جاذبه منطقی:
در جاذبه منطقی به طور مشخص و صریح مزایای کالا، خود کالا، ویژگیهای آن و … عنوان می گردد و از پرداختن به مسایل و موضوعهای حاشیه ای خودداری می گرشود. پیامهایی که کیفیت، صرفه جویی، فایده و کاربرد کالا را نشان می دهد از جمله پیام هایی است که در آنها از جاذبه های منطقی استفاده شده است.
ـ جاذبه خنده و طنز:
تبلیغاتی که با محتوای خنده ارایه می شود، در زمره تبلیغاتی است که بهتر از همه شهرت یافته و در بین تبلیغاتی که به نمایش در می آید بیشتر از بقیه به یاد می ماند و در مورد آن صحبت می شود. در بهره گیری از جاذبه خنده و طنز در تهیه آگهی باید باید و نبایدهای را در نظر گرفت؛ از دیدگاه چوین کارشناس تبلیغ بایدها و نبایدهای تبلیغ با جاذبه طنز به شرح زیر است
آشنایی با مفهوم ارزش مشتری CLV
در تعریف ارزش بسیار می توان سخن گفت. نیول در سال 2000 ارزش واقعی را برای هر شرکتی با تکیه بر ارزش ایجاد شده توسط شرکت برای مشتریان و به تناسب آن ارزش بازگردانده شده توسط مشتریان به شرکت تعریف کرد.
از آنجا که همهی مشتریان جذابیت مالی ندارند، برای سازمان بسیار مهم است که میزان ارزش مشتریان را در طول دورهی عمرشان محاسبه نماید و اندازهگیری ارزش مشتریان در طول دورهی عمرشان (Customer Lifetime Value و یا همان CLV) راهی برای سنجش رتبهبندی مشتریان است.
CLV به عنوان یک مفهوم مهم در دسته بندی، انتخاب و حفظ مشتریان است و نقش اساسی را در فرایندهای تصمیمگیری و سیستمهای توصیه کننده در تجارت الکترونیک بازی می کند.
سازمان شما برای تعیین میزان ارزش هر مشتری از چه شاخصی استفاده میکند؟ سودآوری هر مشتری، میزان اعتبار و شناخته شده بودن مشتری و یا میزان فروش به مشتری؟ اتخاذ یک شاخص درست برای سنجش مشتریان از اهمیت زیادی برخوردار است. کلیه شاخصهایی که در بالا نام برده شد
همگی از اهمیت برخوردارند ولی نمیتوانند به تنهایی ملاکی برای مقایسه مشتریان با هم باشند. به عنوان مثال مشتریانی که در بازار بسیار شناخته شده هستند ولی جذب ایشان هزینه های زیادی را به شرکت تحمیل کرده و علی رغم اعتبار زیادی که برای شرکت فراهم می آورند عملا شرکت را متضرر
میکنند. بسیاری از مشتریان نیز وجود دارند که حجم خرید بسیار بالایی دارند ولی عملا شرکت در مراودات خود با ایشان چندان منتفع نمیشود. فاکتور سودآوری هر مشتری نیز به تنهایی عامل کاملی برای تعیین ارزش مشتریان نیست. در این عامل بسیاری از موارد از جمله میزان فرصتهای فروش
آینده، میزان اعتبار شبکهای مشتری و ... دیده نشده است. لذا ارزش مشتری به عنوان یک فاکتور بسیار مهم در سازمان مبنای بسیاری از تصمیمگیریهاست و باید به گونهای باشد که کلیه جوانب ارزشزای مشتری برای سازمان را پوشش دهد.
CLV اجزای مختلفی دارد که جوانب مختلف ارزشزایی مشتری را نشان میدهد. در شکل زیر می توان اجزای CLV را مشاهده نمود.
Base Potential
به ارزشی اتلاق میشود که مشتریان در گذشته برای شرکت آفریدهاند. مجموع فروشهای صورت گرفته به مشتری در کنار کلیهی هزینههایی که برای مشتری انجام گرفته است Base Potential مشتری را تشکیل میدهد. Base Potential مشتری بر اساس اطلاعات تفکیکی هر مشتری محاسبه میشود.
Growth Potential
به ارزش بالقوهی مشتریان اتلاق میشود. برای برخی از مشتریان در سازمان فرصتهای فروش بسیاری وجود دارد. این فرصتهای فروش یکی از موارد بسیار تاثیرگذار در ارزش مشتری برای سازمان بوده و شامل کلیهی موارد Up Selling، Cross Selling، افزایش Share of wallet و ... است. ممکن است برخی از مشتریان در گذشته خریدهای متعددی از شرکت انجام داده باشند ولی کمتر فرصت فروش برای ایشان وجود داشته باشد، در دیگر سو مشتریانی هستند که ممکن است در گذشته سودآوری به نسبت کمتری برای سازمان ایجاد کرده باشند ولی میزان فرصتهای فروش به ایشان در حدی باشد که این دسته را مشتریان با ارزشتری برای سازمان کند و بالطبع رفتار سازمان با این مشتری نیز منطبق بر این ارزش مشتری بوده و در دستهی مشتریان عالی سازمان قرار گیرند.
محاسبه پتانسیل رشد مشتریان، یا همان Growth Potential معمولا در سازمانها انجام نمیشود. ثبت فرصتهای فروش به مشتریان میتواند اولین قدم برای محاسبه پتانسیل رشد مشتریان باشد. از طرف دیگر معمولا هر سازمان بازاریابی و یا فروشی با مسئلهی برآورد میزان فروش سازمان روبرو است که این برآورد باید بر اساس همین فرصتهای فروش انجام شود و در سوی دیگر تاثیر خود را بر ارزش مشتریان بگذارد.
Networking Potential
معمولا مشتریان راضی سازمان شما را به دیگر مشتریان بالقوه توصیه می کنند. ممکن است یکی از مشتریان شما خرید چندان زیادی را از سازمان انجام نداده باشد یا به عبارت دیگر Base Potential و Growth Potential زیادی را نداشته باشد، ولی مشتریان بالقوه بسیاری را ترغیب به خرید از سازمان شما کرده باشد و بدین وسیله ارزش زیادی را برای مجموعه ایجاد کرده باشد. این نوع ارزش که به آن پتانسیل شبکهای اتلاق میشود یکی از اجزای تشکیل دهندهی CLV مشتری است که در یک محاسبه CLV کامل این مهم باید لحاظ شود.
البته محاسبه پتانسیل شبکهای کار به مراتب پیچیدهتری است و مدلهای مختلفی برای محاسبه آن وجود دارد.
Learning Potential
ارتباط با هر مشتری به تناسب ماهیت ارتباطی و کاری، برای سازمان دانش به همراه میآورد. انجام برخی از پروژهها برای شرکت چنان ارزش تجربهای و دانشیای همراه دارد که ممکن است سازمان در آن مقطع از عواید مالی مستقیم چشم پوشی کرده و یا حتی هزینه نیز انجام دهد. این تجربیات و دانشی که توسط ارتباط با مشتری برای سازمان ایجاد میشود به پتانسیل یادگیری یا Learning Potential تعبیر میشود. گاها دیده میشود که بسیاری از شرکتها پروژهای را در داخل یکی از سازمانهای مشتری به صورت رایگان و با انجام هزینههای زیاد انجام میدهند. معمولا توجیه انجام چنین پروژههایی تنها پتانسیل شبکهای و یا پتانسیل یادگیری آن مشتری است.
محاسبه CLV در سازمان ابزار بسیار قدرتمندی را در اختیار مدیریت سازمان قرار میدهد. CLV یکی از بهترین ابزارها برای بخشبندی مشتریان است، کلیه فعالیتهای بازاریابی، فروش و خدمات مجموعه میتواند متاثر از clv بسیار موثرتر دنبال شود. در صورت نهادینه کردن استفاده از CLV در سازمان، بهترین ابزار برای سنجش فعالیتهای بازاریابی سازمان به وجود میآید. در یک سازمان CLV محور، فعالیتهای بازاریابی باید بر افزایش CLV مشتریان متمرکز شود. برگزاری کمپینهای تبلیغاتی، ایجاد راههای ارتباطی جدید، ترویج محصولات و خدمات شرکت همگی باید منجر به افزایش CLV مشتریان شود.
در فرایندهای فروش، دستهبندی انجام شده بر مبنای CLV میتواند بسیار راهگشا باشد. تصور کنید سازمانی را که قیمتگذاری در هر دسته از مشتریان متفاوت است و یا تمرکز منابع فروش در سازمان بر مبنای CLV مشتریان تقسیم شود.
یکی از فعالیتهای مهمی که خدمات را در شرکتها بسیار کاراتر میکند، ارائه خدمات متفاوت به مشتریان مختلف است. تصور کنید شرکتی را که هزینه زیادی صرف راهاندازی تیمهای Help Desk خود کرده ولی یک مشتری درجه A آن مدتها در پشت خط یک مشتری درجه D معطل میشود و یا انجام پروژههای مشتریان مهم در همان صفی قرار میگیرد که پروژههای مشتریان معمولی شرکت در آن قرار میگیرند و بر حسب نوبت توسط نیروهایی با سطح دانش پایینتر نسبت به سایرین انجام میشود.
مسلما همهی این موارد باعث میشود که CLV مشتریان توسط خدمات شرکت کاهش یابد که این عدم رضایت، ضررهای فراوانی را به مجموعه تحمیل میکند.
این موارد تنها نمونههایی از موارد کاربرد CLV در سازمانها هستند.
تلاش میشود در مقالات آتی مطالبی دربارهی مدلهای محاسبهی CLV خدمت شما ارائه شود.
از خواستن تا توانستن MS CRM
پيشرفت سازمانها، روشهاي مديريتي و رقابتي شدن هر چه بيشتر محيط كسب و كار، سازمانها را جهت بقا و كسب سود با رويكردي جديد روبهرو كرده است. به وجود آمدن مفاهيمي چون CRM، CEM، CSM و ... نشانههاي همين نگرش نو در كسب و كارهاست. به واقع سازمانهاي امروزي بايد
هوشيارانهتر از ديروز به رابطه سازمان و محيط بنگرند و تمامي متغيرها و روابط درون سازماني و برون سازماني، به مناسبترين و بهترين روشها دست در دست هم دهند تا سازمان امروزي را به سازماني پيشرو تبديل نمايند.
به گفته بسياري از صاحبنظران و مديران شركتهاي موفق داخلي و خارجي، نگرش جديد تنها راه پيش روي سازمانهاي خواهان موفقيت، در محيط امروزي است. ابعاد اين نگرش بسيار گسترده است و سعي دارد تا تمامي عناصر و عوامل حياتي موفقيت را در نظر بگيرد و براي آن راهكاري بايسته و
شايسته بينديشد. به تعبيري ديگر؛ رويكرد جديد، فرهنگ سازماني را در جهت موفقيت سازمان ساختار ميدهد، فرايندهاي كاري را هدفمند و بهينه ميسازد، روابط درون و برون سازماني را مديريت ميكند و كسب بيشترين ارزش از مشتري و براي مشتري را به عنوان محور كسب و كار سازمانها
سرلوحه كار خود قرار ميدهد.
تمامي مواردي كه در اين چند سطر به آن اشاره شد، بيانگر به وجود آمدن بينشي غني در دل سازمانهاي امروزي است كه ضامن بقا و سودآوري سازمانهاست. تاكيد صاحبنظران و تجربهي سازمانهاي موفق و ناموفق، گوياي اين حقيقت است كه با فاصله گرفتن از عناصر تاثيرگذار رقابتي، مرگ تدريجي
سازمان نيز آغاز خواهد شد.
اگر تمامي صفحاتي كه به طرح مفاهيم جديد در كسب و كارهاي روز دنيا پرداخته اند را ورق بزنيم چيزي به نام فناوري، تكنولوژي، ماشين و از اين دست كلمات و عبارات نخواهيم يافت. بله؛ اين مفاهيم پيش از آنكه به ابزار پياده سازيشان بپيوندند تنها مفاهيمي هستند كه بايد مطابق با خواسته هاي
هر سازمان و محيطي كه با آن روبه روست و به عبارت ديگر با در نظر گرفتن تمامي عناصر و عوامل تاثيرگذار بر همان سازمان ترجمه و تحليل شوند. مهم ترين و موثرترين قدمها در اين مرحله يعني قبل از ورود ابزار براي پياده سازي برداشته مي شوند. البته مواردي كه ذكر شد به معناي ناديده
گرفتن اهميت ابزار پياده سازي نيست. بلكه خواستار بيان اهميت حقيقتي است كه مولانا به زيبايي به آن اشاره كرده است:
خشت اول چون نهد معمار كج تا ثريا ميرود ديوار كج
دانش، فناوري و كليه ابزارهاي در دست بشر روز به روز ارتقا مي يابند. در حوزه كسب و كار و در محيط هاي رقابتي، اين موارد بسيار مشهودتر مي نمايد. امروزه كيفيت، زمان، دقت، جامعيت و قابليت عواملي هستند كه پي در پي سبب پوست انداختن درخت دانش و فناوري ميشوند. فراموش نكنيم
كه ابزارها راهي جهت تحقق مفاهيمند.
بعد از آنكه قدم اول يعني ترجمه و تحليل يك مفهوم برداشته شد نوبت به آن ميرسد كه با در اختيار داشتن به روزترين دانش ها، فناوري ها و تجارب، راهكاري در خور، جهت تحقق آن مفهوم، ارائه و سپس با استفاده از پيشرفته ترين ابزار موجود، پياده سازي شود.
با يك رويكرد صحيح، منسجم و ساختارمند تمامي اين مراحل قابل انجام خواهد بود و حاصل آن سازماني پيشتاز و قدرتمند.
نقش مدیریت ارتباط با فروشنده در CRM
مایکروسافت در زمینه بازاریابی خود، قابلیت های داینامیکز سی آر ام ( Dynamics CRM ) خود را برای کمک به مدیریت فروش بدین گونه شرح میدهد :
-ارائه دیدگاه 360 درجه از تمامی اطلاعات فروشنده، شامل قراردادها و ارتباطات
-برقراری ارتباط فروشندگان با دیگر تلاشهای مشتریمحور از قبیل رکوردهای مشتری، فرصتها، سفارشها و...
- برقراری ارتباط فروشندگان با کمپینهای بازاریابی و دیگر فعالیتهای مرتبط با فروش
اساسا، هدف مایکروسافت ارائه خدماتی است که که به سازمانها کمک میکند تا ارتباط با فروشندگان خود را طبق تعریف VRM و نقش PRM مدیریت کنند و همچنین ارتباطات بین شرکا و مشتریان خود را تسهیل نمایند
درنهایت باید قبول کنیم که مشتریان نسبت به قبل بسیار هوشیارتر شدهاند، آنها بعد از کسب اطلاعات، درنهایت تصمیم به خرید میگیرند. بنابراین تیم فروش میبایست خود را با مشتریان وفق دهد و بهدنبال ایجاد روابط عمیقتر با مشتریان برآید
با استفاده از امکانات بخش فروش Microsoft dynamics CRM ابزارها، امکانات و راهنماییهای موردنیاز در پروسه فروش برای فروشندگان فراهم میگردد، بنابراین فروشندگان شما میتوانند بسیار موثرترعملیات فروش را انجام دهند. راهکارهای فروش در مایکروسافت داینامیک سیآرام،
منطبق بر استانداردهای جهانی فرآیندهای اجرایی فروش است و گزارشات شفاف و دقیقی را برای مدیران و فروشندگان ارائه میدهد. از دیگر امکانات راهکارهای فروش داینامیک CRM، فراهم نمودن شناختی جامع از تفاوتها و ارزشهای مشتریان است. درنتیجه تیم فروش میتواند در جهت
اقدام به فروشهای متفاوت، برای مشتریان مختلف، گامهای مثبتی را بردارد.
به طور کلی ابزارهای فروش دردسترس، گزارشات و داشبوردهای خردمندانه و راهکارهای فروش در CRM، یک ابزارضروری برای تیم فروش و مدیران است. واحد فروش با استفاده از این ابزار، فرایندهای جاری را به صورت خودکار انجام داده تا از مشتریان سازمان، دیدگاه واحدی بهوجود آید.
نتیجهی این دیدگاه افزایش فروش، کوتاهکردن زمان مراجعه تا زمان فروش و رضایتمندی هرچه بیشتر مشتریان از مجموعه خواهد بود. سیآرام کلیهی اطلاعات موردنیاز و فعالیتهای مرتبط را بهراحتی در دسترس شما قرار میدهد تا به جای گردآوری اطلاعات، تمامی وقت خود را صرف فروش
نمایید
.